«اَللَّهُمَّ مُولاىَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ»
قسمت اول
اين بهترين حالت بنده است كه دائماً متوجه پروردگار باشد و اگر دائماً امكانپذير نشد حداقل به قدر معرفت و مرتبهى عبوديّت خودش كه در هر انسان به مقدار معيّن موجود است متوجه خداوند تبارك و تعالى باشد. بعضى از بندگان خداوند هستند كه دائماً مستغرق درك «عبوديّت» و «ربوبيّت» خداوند هستند و اين حالت در چنين بندگان يا دائمى و يا اكثرى است ولى اين حالت براى افراد معمولى نمىتواند دائمى بوده باشد. ولى اگر همين حالت بندگى و انكسار گاه گاهى هم در باطن انسان به صورت جرقّه پيدا بشود و او متوجّه نياز درونى و حالت شكستگى و فقر و عبوديّت خودش باشد، خود اين حالت براى انسانهاى معمولى تكيه گاه و پناهگاه خوبى است و مبدأ نيايش و توجه و بندگى نسبت به خداوند متعال است. توجّه به عبوديّت سرمايهى بسيار نيكو و مهمّى است؛ زيرا براى تربيت و رسيدن به مراتب مقام ولايت و محبتى كه اين جملات مقدمهى آن است بسيار مؤثّر است. البتّه اين حالت در افرادى مانند مولا حضرت على(ع)دائمى و يا اكثرى بود كه حضرت على(ع) آن حالت را توضيح مىدهد و مىگويد: «اَللَّهُمَّ مُولاىَ»؛ اولاً در بيان تكرار است، حضرت على(ع)به اَللَّهُمَّ قناعت نمىكند و به دنبال آن كلمهى «مُولاىَ» را مىآورد، كلمهى اَللَّهُمَّ به جاى يا «اَللَّه» است يعنى اى خدا و اى اَللَّه، مىدانيد كه بندهى افتاده و دل شكسته از تكرار لفظ «اَللَّه»جدّاً لذّت مىبرد. مولوى سخن جالبى دارد كه در همين زمينه گفته است:
چون ميسّر نيست ما را كام او
عشق بازى مىكنم با نام او
اگر انسان به مطلوب و به محبوب برسد، آن بسيار مطلوب است و اگر نتواند تقرّب حاصل نمايد ذكر اسم مقدّس آن مطلوب حقيقى هم مطلوب است