چرا امام حسين(ع) جاودانه شده است؟

قريب به چهارده قرن پيش حادثه‌اي در گوشه‌اي از بيابان عراق اتفاق افتاد. حدود هفتاد و دو نفر در آنجا به دست حكومت وقت كه از تمامی امكانات اقتصادي، نظامي و تبليغاتي برخوردار بود، شهيد شدند. مبلغان حکومتی آن زمان در منابر و مساجد به سود بني‌اميّه و دولت يزيد تبليغات بسیاری مي‌كردند و محدثان دنیاطلب و سودجو كه باج‌بگير و حقوق‌بگيران دربار يزيد بودند، روايات زيادي را بر  علیه خاندان پیامبر(ص) به دروغ جعل می‌كردند.

اینجاست كه قدرت نظامي، تبليغاتي و اقتصادي یزید كه همه‌جانبه سعي مي‌كرد جريان كربلا به فراموشي سپرده شود، نتوانست کاری از پیش ببرد و کار برعكس شد؛ چرا که جريان كربلا در تاريخ ثبت، ضبط و جاودانه شد و تشكيلات آن‌چنانی بني‌اميّه چنان از بین رفت كه آثاري از آن‌ها باقی نماند.

اگر كسي تاريخ جریان کربلا را مطالعه كند در‌می‌یابد كه آن بزرگوار از امكانات نظامي و اقتصادي چندانی برخوردار نبوده است، به‌طوری‌که اگر سلاحي در ميدان جنگ از بین می‌رفت، یاران امام حسین(ع) سلاح جایگزین نداشتند. كمي سلاح باعث مي‌شد كه آن هفتاد دو نفر ازجان‌گذشته يكي پس از ديگري شهيد شوند و از تعداد آن‌ها کم ‌شود. امام حسين(ع) كاملاً مراقب اوضاع بود و به تنهائي به بالین یکایک شهیدان می‌رفت مبادا بدنشان در بيابان و زير سم اسبان خرد شود. آن حضرت جنازه‌ها را در خيمه‌اي جمع می‌کرد. اگر سربازي نیمه‌جان مي‌شد، سر او را بر روي زانوهایش مي‌نهاد و نوازش مي‌كرد. از طرفی بیش از هشتاد نفر زن و كودك در خيمه‌ها بودند و پريشاني و نگراني آن‌ها از آينده آن حضرت و اصحاب را مضطرب كرده بود.

آن بزرگوار براي دفع قشون کثیر دشمن امكانات کافی نداشت. دشمنان جمعیّت امام حسین(ع) را به خاطر اندک بودنشان بی‌اهمیت تلقی می‌کردند. آن‌ها ‌خواستند به طور كلي هدف ایشان را نابود كنند و بر اين حقیقت كه يزيد بيعت خواسته بود و امام حسين(ع) بيعت نكرده بود، سرپوش بگذارند. طرفداران یزید خواستند آثاري از شهیدان در آن بيابان نماند، بدن‌ها متلاشي شد و هيچ كس جرئت نكرد با آن مخالفت كند. در جریان کربلا امام زين‌العابدين(ع) زنده ماند، ولی ایشان به اندازه‌اي تب داشت و مريض بود كه قدرت سخن گفتن و دفاع کردن نداشت، وگرنه كاري انجام مي‌داد. حكمت خداوند این بوده است كه آن حضرت زنده بماند و رشته‌ي امامت قطع نشود. تب چنان بر آن حضرت غلبه كرده بود كه گاهي جريان را از عمه‌اش زينب سؤالعلیها السلام مي‌كرد و مي‌پرسید كار آن قوم با پدرش امام حسين(ع) به كجا منجر شده است.

دشمنان در روز عاشورا حتّي كودك شش ماهه‌ي امام حسين(ع) را نيز تیرباران كردند. هر كس که خواست از امام حسين(ع) دفاع كند، هر طوری بود، او را ساکت كردند. هيچ قدرت مقاومتي نماند. اهل بيت نيز اسير شدند و آن‌ها را به محمل‌ها و كجاوه‌ها سوار كردند. گاهي هم در طول راه به آن‌ها تازيانه زدند و آن‌ها را گرسنه و تشنه نگه‌داشتند. يزيد كه حاكم دنياي اسلام آن روز بود، با تمام قدرت مي‌خواست که اين جريان به فراموشي سپرده شود، از این رو ستمكاران و خبرگزاران دربار يزيد راجع به جريان کربلا گزارش رسمي ندادند، فقط اعلام كردند كه يزيد غالب شده و امام حسين(ع) كه بر عليه يزيد خروج كرده بود، مغلوب شده است.

اكثر افراد آن زمان به يزيد لقب اميرالمؤمنين داده بودند و او را به عنوان جانشين پيامبر(ص)  مي‌شناختند. آنان امام حسين(ع) را این گونه معرفي كردند كه بر عليه جانشين رسول الله(ص)  قيام كرده است. این به آن جهت بود كه حكومت وقت از طرز تفكر اكثر مردم آن زمان حداكثر سوءاستفاده را كرد و خواست که از امام حسين(ع) هيچ اسم و رسمي نماند. اين رقابت مسأله‌ای سابقه‌دار ميان بنی‌هاشم و بني‌اميّه بود. معاويه در حكومت بیست‌ساله‌ی خود زمينه را در جامعه‌ي مسلمين طوري فراهم كرده بود كه مسلمانان شام و سوريه خانواده‌ي پيامبر(ص) را نمي‌شناختند. مسعودي در کتاب تاریخ خود به نام مروج‌الذهب نقل مي‌كند كه: «معاويه به اندازه‌اي تبليغات سوء درباره‌ي علي(ع) كرده بود كه در مسجد شام مسلماني از مسلمان ديگر سؤال مي‌كند، علي كيست كه معاويه این‌همه بر عليه او ناسزا مي‌گوید و او را به رسمیت نمي‌شناسد؟ او هم این‌گونه پاسخ مي‌دهد كه من علي را نمي‌شناسم، شايد علي يكي از راهزنان عراق است.»[1] او در همان تاريخ نقل مي‌كند در همان مسجد شام يكي از ديگري سؤال مي‌كند كه فاطمه چه كسي است؟ او به اندازه‌ای از خاندان نبوت بی‌اطلاع مانده بود که در جواب گفت: «فاطمه همسر پيامبر(ص)  و دختر علي(ع) است»! متأسفانه معاويه در طول ده سال استانداري و بيست سال حكومت به عنوان جانشين پيامبر(ص)  تبليغات سوء بسیاری بر عليه خاندان پيامبر(ص) كرده بود. با کمال تاسف مفسّر قرآن كريم و اسلام‌شناس در آن دوره معاويه و بعد از معاويه يزيد است که پس از آن هم خاندان معاويه(بنی‌امیه) و مروان به دنياي اسلام و قرآن آن زمان مسلّط شدند. معاویه و يزيد به حديث‌سازان دروغين پول می‌دادند که آن‌ها در مظلومیت عثمان و در ظالم بودن علي(ع) حديث‌های زیادی جعل کنند.

امروزه اكثر مسلمانان شيعه‌ای كه در ايّام محرّم عزاداري می‌کنند، از توحيد، نبوّت، امامت و ساير حقایق ديني چه اندازه شناخت و اطلاع دارند؟ خود اين مطلب جاي تأمّل است که آيا آنان تا به حال در مورد این حقایق دینی فكري كرده‌اند؟ آیا آنان علل جاودانگي امام حسين(ع) را می‌دانند؟ در جنگ جهاني دوم قريب به پنجاه ميليون انسان کشته شدند. دنياي بشريّت چه اندازه بر این کشته‌شد‌گان متأثر مي‌شود و مجلس عزاداري برگزار مي‌كند؟ آيا شده است كه رئیس‌جمهور، فرمانده‌ و یا تيمساري به خاطر آنان مجلس عزاداری برپا کند؟ كشورگشايانی مانند بخت‌النصر و چنگيز مغول ميليون‌ها انسان را قتل‌عام كردند. دنياي بشريّت از اين مردگان چه قدر اطلاع دارد و چه اندازه برایشان عزادار مي‌شود؟ پاسخ اين است كه دنياي بشريّت اطلاع چندانی از اين جريانات ندارد و مردم دنيا این حوادث تاریخی را اصولاً به فراموشی می‌سپارند. حتی در دنيا شخصیت‌های علمي، انقلابي، نوابغ و بزرگاني ظهور مي‌کنند و چند سالي حكومت مي‌كنند، ولي آنان نیز بعد از وفات فراموش مي‌شوند.

امام حسين(ع) چگونه از ميان دوران تاريخی‌ای كه قدرت‌ها و حكومت‌ها آن را جعل کرده‌- بودند و سراسر دروغ و سرشار از بهتان بود، رهایی يافت و زنده و جاويد ماند؟ خود امام حسين(ع) ، عباس‌بن‌علي، علی‌اکبر، علی‌اصغر، زينب كبري و حتي ياران آن حضرت زنده و جاويد ماندند. ما مي‌‌خواهيم بدانيم كه امام حسين(ع)  چه خصوصيات و حقایقی داشت كه باعث بقای آن حضرت شد؟ اگر ما مسلمانان امام حسين(ع) را آن‌طور كه هست حفظ می‌کردیم و پیرایه‌هایی از خودمان به آن حضرت نمي‌بستيم، اكنون همه‌ي ما شیعیان لباس صحابه بر تن می‌کردیم و مانند زهير و برير در رديف یاران آن حضرت قرار مي‌گرفتيم. ولي متأسفانه مسلمانان جريان كربلا را با جهالت و هوس خود مخلوط كرده‌اند. با این همه‌ امام حسين(ع) زنده و جاوید مانده و مورد ارادت و توجّه است.

آيا شنيده‌ايد كه درباره‌ي فردي به اندازه‌ي حسين(ع) مرثیه بسرایند؟ امام حسين(ع) به اندازه‌ای در فرهنگ بشر نفوذ كرده است که مردمان به زبان‌هاي فارسي، عربي، تركي و غیره در مصائب ایشان شعر می‌سرایند. آيا غیر از این است که آن حضرت در ابعاد مختلف دنياي بشريّت اثرات عمیقی بر جای گذاشته است؟ در جلسات ذکر مصیبت امام حسين(ع) که پرچمي به نشانه‌ی عزاداري در آنجا برافراشته شده، دانشمندی توحيد ذاتي، صفاتي و افعالي خداوند را مطرح و یا واعظی مباحث اخلاقي را بيان مي‌كند. پس امام حسين(ع) نه تنها خود از يادها نرفت، بلكه سرمايه‌ي تبليغ حقايق ديني، اسلامي و قرآني شد. امام حسين(ع) سبب حيات اسلام، رقا و رشد فكري در جامعه شده است. آن حضرت نمونه و سرمشق آزادي برای ملل جهان شده است.

جاودانگي امام حسين(ع) جاي دقّت و تأمّل است. امام حسين(ع) در میان امامان معصوم علیهم السلام و جامعه‌ي بشريت ويژگي و جایگاه خاصی دارد. آن بزرگوار موجي ايجاد كرد که در طول تاريخ و جامعه‌ي بشري تا قيامت باقي است.

 

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب جاودانگي امام حسين (ع) (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود

 


[1]- قالَ المَسعوُدی: وَذَکَر بَعضُ الأخباریینَ أَنَّهُ قالَ لرجلٍ مِن أَهل الشامِ مِن زُعَمائِهِم وَ أَهلِ الرَأیِ وَ العَقلِ مِنهُم: مَن أَبوترُابٍ هذا الَّذی یَلعَنُه الإمام عَلَی المَنبَرِ؟ قالَ أَراهُ لُصّاً مِن لِصُوصِ الفِتَّن. (مروج‌الذهب المسعودی، صفحه‌ی 333).