يكي از علل جاودانگي امام حسين(ع) وجه الله بودن آن حضرت است.
قال اللهُ العظیمُ:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
آيهي اول سورهي حجرات به بنياديترين مسائل حيات معنوي، رشد و تكامل انساني بشر میپردازد. اگر جامعهي اسلامي بتواند معناي حقيقي اين آیه را در وجود خود تحقق دهد و آن را در تمام ابعاد زندگي به کار گیرد، افراد آن جامعه قطعاً انسانهایي الهي ميشوند و ابديّت مييابند. خداوند در مورد جاودانگي و ابديّت يافتن انسان ميفرمايد: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ».[1] یعنی: تمام موجودات عالم طبيعت فاني و زايل شدني هستند و وجه الله زنده و ابدي است. جاي دقّت در نکته اينجاست كه خداوند در اين آيه نميفرمايد: « وَيَبْقَى رَبِّكَ »، بلكه ميگويد «وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ». ربّ را مرفوع نميفرمايد، بلكه ميگويد« وَجْهُ » یعنی وجه خداوند باقي ميماند. « ذُوالْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ » صفت « وَجْهُ» است كه مرفوع ميباشد. چرا که اگر «ذُوالْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ » صفت «ربّ» بود، بايد «ذی الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» ميشد.
وجه و نمود خداوند همان صفات كريمهي اوست كه بين او و خلقش واسطه است و بركات فیض خداوند به واسطهی آن صفات بر خلقش نازل ميشود. بارزترين صفات و اسماء خارج از ذات خدا، رسولالله(ص) و ائمهي معصومين: هستند بهطوریكه فرمودهاند: «نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى».[2] پس يكي از وجههاي خداوند امام حسين(ع) است. اگر انسان به حدّ وجه الله بودن نرسد و وجههی الهي نيابد، نميتواند باقي بماند. پس يكي از علل جاودانگي امام حسين(ع) وجه الله بودن آن حضرت است.
مردم دربارهي شهادت امام حسين(ع) هر کدام نظری ميدهند که ای بسا درست و صحيح نيست. باید قضاوت در این مورد بر مبنای سخنانی باشد که خود آن حضرت بیان کرده است. امام حسين(ع) از ابتدای قیام تا روز شهادتش در مدينه، مكه و در طول راه حقايق و بيانات مهمّي را ايراد كرده است. اين بيانات هم به طور مختصر و هم به طور مفصّل در تواريخ ثبت و ضبط شده است. آن حضرت در جواب نامههاي اهل كوفه مطالبي فرموده است و علت خارج شدن از مكه را توضيح داده است. ولی اكثر مردم آن روزگار اهداف متعالي امام حسين(ع) را درك نميكردند، زيرا مقصد آن حضرت بسيار عميق و الهي بود.
ابن عباس اصرار كرد و به امام حسين(ع) گفت: به كوفه نرويد؛ دستگاه حكومت يزيد نيرومند است و اهل كوفه متقلب و عهدشکن هستند. علي(ع) در گذشته اين را تجربه كرده است. اهل كوفه همانهايي هستند كه با علي(ع) بيعت كردند و سه جنگ داخليِ ویرانگر به راه انداختند. آنان كارشكنيهاي بزرگي در رابطه با پيشرفت اهداف علي(ع) كردند. اهل کوفه در سه جنگ صفين، جمل و نهروان به آن حضرت خيانت كردند. علت مهمّ رفتار بد اهل كوفه با امام علي(ع) ، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) اين بود كه آنان صلاح و فساد خودشان را تشخيص نميدادند و اهداف متعالی آن امامان بزرگوار را درک نمیکردند. امام حسين(ع) وقت و مجال کافی برای توضيح نداشت، اگر هم توضيح ميداد آنها نميتوانستند معنای فرمایشهای آن حضرت را درك كنند، پس ایشان در جواب اصرار ابن عباس فرمود: «أَتَانِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»[3]. يعني: رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود: مشيّت خداوند بر این است كه تو را شهيد و كشته ببيند.
در اینجا معنای مشيت الهي را اندكي توضيح ميدهم. مشيّت و خواست پروردگار در اين عالم به وسيلهي اسباب و عوامل صورت میگیرد. مثلاً اگر بگوییم كه مشيّت خداوند بر اين شده است كه امسال محصولات فراوان باشد، در این صورت باید باران به حدّ كافي ببارد، در وقت مناسب حرارت و مواد غذايي در زمين موجود باشد تا محصول فراوان به دست آيد. مشيّت خداوند در هر عالم معني خاصّي دارد. مشيّت الهی در فراواني محصول عالم طبيعت با اسبابی که نام بردم، معني مییابد. وقتي كه امام حسين(ع) فرمود: «خداوند خواسته است مرا كشته ببیند»، آنها معناي اين جمله را نفهميدند و گمان كردند كه نعوذبالله خداوند متعال اراده میکند و تصميم ميگيرد كه امام حسين(ع) را بميراند و یزید را زنده نگه دارد، یا اینکه خداوند اگر بخواهد يكي را غالب و ديگري را مغلوب میكند. امّا اینگونه نيست. مشيّت پروردگار در اين عالم به وسيلهي اسباب و عوامل صورت میگیرد و در اين عالم براي هر كاري عوامل و راههايي هست. هر فردي از انسانها راه مخصوصي را طی ميكند و ممکن است که فردی راه را بر فرد دیگری سد کند.
تفكر و بينش اسلامي امام حسين(ع) راه باطل يزيد را سد ميكرد، زیرا ایشان میفرمود که «يزيد شايستگي و لياقت حكومت اسلامي را ندارد». قدرت مادّي و نظامي يزيد هم مانع پيشرفت اهداف امام حسين(ع) میشد. اهداف معنوي امام حسين(ع) با اهداف مادّي يزيد در مقابل همديگر قرار گرفت و با هم برخورد کرد، در این صورت چه ميتوان كرد؟ عالم دنيا همين است. دنيا جايگاه ابليس و شيطان است. در اين برخورد راه مادّي و اهداف دنيوي يزيد بر راه معنوي امام حسين(ع) غلبه كرد.
يزيد بعد از معاويه به حكومت رسيد. او چنين گمان ميكرد كه كسي پيدا نميشود كه جرئت آن را داشته باشد که در جهان اسلام اعلام کند که اعمال یزید قبيح و زشت است و او لیاقت حكومت کردن را ندارد. انواع امكانات مادّي و لذايذ دنیوی و بساط عيش و نوش براي يزيد فراهم بود و او از قدرتش سوءاستفاده میكرد. او از غذاهاي الوان و میوههای گوناگون استفاده ميكرد، غلامان و كنيزان بسیاری در دربارش داشت و قدرت نظامي در خدمت او بود. ملت اسلامي آن زمان به نام «اميرالمؤمنين» با او بيعت كرده بود! يزيد مست قدرت و شهوات بود. او دنياي آن زمان را به سخره گرفته بود. او ميموني به نام «ابوقيس» داشت كه با او بازي و تفریح ميکرد. افرادي كه وارد بارگاه يزيد ميشدند، به ابوقيس تعظيم ميكردند. ابوقيس تعليمات و تمرين زيادي ديده بود و به خوبي اسبسواری ميكرد. يزيد گاهي سردستههاي نظاميش را دعوت ميكرد تا با ابوقيس مسابقهاي اسبدوانی بدهند و سعیاش بر اين بود كه آن میمون برنده شود. نظاميان در این مسابقات از ترسشان اسبشان را تند نميراندند تا ابوقيس برنده شود و يا شاید ابوقيس به اندازهای زیاد تمرین ديده بود که برنده میشد. يزيد رسماً شراب ميخورد و حوضي پر از شراب و آبجو داشت كه در آن آب تني ميكرد. يزيد از هيچ زنایی باكي نداشت، او حتّي با محارم خويش عمل زنا انجام میداد و با تولهسگها و ميمونها بازي ميكرد.امام حسين(ع) اعمال زشت يزيد را در مسجد مدينه براي مردم برمیشمرد و پرده از يكايك اعمال زشت او برميداشت.
وقتي كه امام حسين(ع) در مسجد مدينه اعمال زشت يزيد را برشمرد و آن را با نورانيّت اسلام و پیامبر(ص) ، علي(ع) و اصحاب پيغمبر مقايسه میكرد، خود نیز متأثّر شد، فلذا بيانات آن حضرت در اهل مدينه اثر كرد. اهل مدينه سرمایهای فراهم کردند و افراد موثّق و راستگوی خود را برای تحقیق به شام و دمشق فرستادند. تاريخ جزئیات رفت و برگشت این افراد را ثبت كرده است. این افراد رفتند و اعمال یزید را از نزديك ديدند و به مدينه برگشتند و به مردم اعلام كردند كه ما مشاهدات خودمان را در مسجد باز خواهيم گفت. جمعيّت به مسجد مدينه آمدند. این افراد موثق در جاي بلندی ايستادند و به اهل مدينه اعلام کردند که تعجّب برانگیز است که با وجود اعمال و افعال زشت يزيد از آسمان سنگ بر سر آنان نميبارد و ملّت مسلمان مانند عاد و ثمود مورد اصابت بلاهاي آسماني واقع نميشود. اهل مدينه بعد از گزارش اين افراد موثق قبول كردند كه تمام فرمايشهای امام حسين(ع) دربارهی افعال و اعمال يزيد صحيح و درست است.
[1]- سورهي الرحمن، آيات 26 و 27.
[2]- الكافي (ط - الإسلامية)، جلد 25، صفحهی 5.
[3]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، جلد 44، صفحهی 364.