جاودانگي امام حسين (ع)تابع خدا و رسول‌الله(ص) بودن رمز جاودانگی

قالَ اللهُ العظیمُ: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[1]

 سوره‌ی حجرات در اوایل تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نازل شد. در آن زمان اکثر مسلمانان ذوق‌زده و به آینده خوش‌بین بودند. آنان از مشکلات آینده‌‌ی اسلام بی‌خبر بودند. خداوند در این آیه به مؤمنان اطلاع می‌دهد که خودشان را از یک خطر مهم حفظ کنند، در اعتقادات، اخلاق و عمل به دین اسلام از خداوند و پیامبرش پیشی نگیرند و پیشتاز از خداوند و رسول‌الله(ص) نباشند. انسان از این انذار تعجّب می‌کند و با خود می‌اندیشد که مگر می‌شود مؤمنان در عمل کردن به دین اسلام از خداوند و پیامبرش پیشی بگیرند؟

خداوند متعال در مورد انسان دو سازمان و تشکیلات دارد. اولی عالم تکوین و جهان خلقت و دیگری تشریع دین اسلام است. خداوند در این آیه می‌فرماید که ای مؤمنان و مسلمانان در عالم تکوین و تشریع از پیامبر(ص) و رسولش پیشی نگیرید. در تعلیم و قضاوت عجله نکنید و در مورد حضور حیات و روابط تکوینی و تشریعی این عالم تعیین تکلیف نکنید. خداوندی که خالق کل جهان خلقت است تعیین تکلیف می‌کند و انسان‌ها باید به آن عمل کنند. مسلمانان باید در تمام موارد به پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند و از آن حضرت دستور بگیرند. مؤمنان باید از پیامبر اسلام(ص) یاد بگیرند که کدام موجودات همچون ملک، عرش، جن، و غیره واقعیت دارند و یا ندارند.

در اینجا توضیحاتی در مورد جن که از واقعیات این عالم است بیان می‌کنم. آیاتی در این مورد در سوره‌ی جن، نمل و سایر سوره‌ها آمده است. جن موجودی زنده، درّاک و صاحب‌شریعت آسمانی است که در آبادی‌ها زندگی می‌کند و از ادراک انسان‌ها مخفی است. اجنّه منظور و مطالب خودشان را به نوعی به هم می‌رسانند. جمعی در جامعه‌ی آن‌ها هستند که خارج از دین می‌باشند. انسان نوع تامّ و کامل است و پیامبر برای انسان‌ها از نوع خودشان است، ولی جن نوع ناقص است و در دین تابع پیامبران انسان‌هاست. ولکن افراد غیر وارد درباره‌ی خلقت جن افسانه‌ها گفته‌اند و عقیده‌های نا‌به‌جایی اظهار کرده‌اند که مثلا جنّ موجودی خطرناک است. حال سؤال‌های مهمی در اینجا مطرح است از جمله این که آیا نوع جن با انسان‌ها ارتباط دارد یا ندارد؟ اگر آن‌ها با انسان ارتباط دارند، این ارتباط در چه حدّی است؟ آیا این ارتباطات مفید و یا غیرمفیداند؟ تمامی این پرسش‌ها پاسخ درست و صحیح مختص به خود را دارد.

خداوند به انسان‌ها دستور می دهد که درباره‌ي چگونگي وجود اين موجود و مخلوق از خدا و پیامبرش(ص) پيشي نگيرند. آدمیان نباید سعی بر آن نمایند که حقایقی همچون جن را از روي آلات و ابزاری كه در اختيار دارند، بشناسند؛ زيرا راه شناخت به جن را کسی نمی‌داند. آنها باید چگونگي، کیفیت و فايده‌ي جن را از مآخذ قرانی و روایی معتبر بیاموزند، چرا که  خداوند از راه وحي بيان مي‌كند كه جن براي انسان ضرر دارد و يا ندارد. تعداد زيادي از مؤمنان و مسلمانان هستند كه درباره‌ي جن خرافي فكر می‌کنند، مثلاً مسلمانانی هستند که از جن مي‌ترسند و دليل اين ترس اين است كه آن‌ها مطالب مطابق واقع در مورد جن را نمي‌دانند. دعانویسی ادعا می‌کند که مسلط بر جن است و ادعا می‌کند که اگر در تکه كاغذی چيزي بنویسد، آن در منع تأثير طايفه‌ي اجنه بر انسان مؤثر واقع می‌شود. او می‌گوید که به دنيا آمدن و یا به دنیا نيامدن فرزند خانمی که حامله است، در گرو مقدار پولي است كه به در قبال دعانویسی پرداخت خواهد شد، چرا که فرزند زاده شده همزادي از جنّ دارد و دفع همزاد او نيز در گرو دعایی است که او می‌نویسد. دعانویس ادعا می‌کند که اگر خطوطي را كه حتی قابل خواندن نيست روي كاغذ بنویسد و به مادر بدهد، همزادي كه با فرزند مادر از طايفه‌ي جن زاده مي‌شود، مزاحم فرزند و مادرش نخواهد شد. این‌گونه افكار خرافی در مورد جن در ميان مردم عادي بسیار رایج است. مردم عوام رسماً پول زيادي به دعانويسان مي‌پردازند و نوشته‌ی این دعانویسان را به لباس فرزندانشان وصل می‌کنند و مواظب‌اند كه گم نشود. اين نوع افكار خرافی زياد است، به‌طوری‌که اگر سلامت فرزند دچار مشکل شود و به طبيب نياز پيدا كند، مثلا موي سرش رشد نكند یا بینایی و خوابیدنش دچار مشکل شود، اگر سوء هاضمه بگیرد و یا زیاده از حد گریه کند، مي‌گويند این مشکلات را همزاد ایجاد كرده است. این مردم باید در افکار خرافی خودشان مطالعه كنند و ببينند آيا دليلي از قرآن كريم و يا روايت بر صحيح بودن این‌گونه افكار خرافی خودشان دارند يا نه؟

واقعيّت اين است كه قرآن و روايات اصل وجود جنّ را قبول كرده است، ولي مسلمان‌ها مطالبي غیرواقعی و خرافي که مثلاً جنّ پشم دارد، درباره‌ي اين موجود منتشر کرده‌اند.

از موجودات و واقعیات دیگر اين عالم ملائكه هستند كه پاك و طاهرند و عالم تكوين را تدبير و اداره مي‌كنند. يكي از آن‌ها جبرئيل(ع)است. خداوند در قرآن مجيد مي‌فرمايد: « قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ ...». [2] یعنی: اي پيامبر بگو هر كس كه با جبرئيل دشمن باشد با خدا دشمن است، زيرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب پاك تو رسانيد. قرآن مجيد در اين آيه و آيات ديگر تأييد مي‌كند كه جبرئيل(ع) فرشته‌اي برجسته، معنوي، روحاني، عظيم و الهي است كه بر تمامي جهان طبيعت تسلط دارد. وحي به وسيله‌ي جبرئيل و ملائكه‌ي تحت فرمان او به پيامبر(ص)  و ساير پيامبران نازل شده است.

جبرئيل در ديد پيامبر(ص)  به صورت يك انسان زيبا و متعادل به نام «دحیه‌ی کلبی» متمثل مي‌شد و رسول‌الله(ص)  وحي را از او تحويل مي‌گرفت. اما يهوديان و مسيحيان از اين جريان ناراحت بودند، با جبرئيل(ع) دشمني مي‌كردند و مي‌گفتند چرا او قرآن را به پيامبر اسلام(ص)  تعليم مي‌دهد. آنان مي‌گفتند که با آمدن دين اسلام دين يهودی و مسيحي نسخ مي‌شوند، انجيل و تورات از اعتبار مي‌افتند و قرآن مجيد جايگزين آن‌ها مي‌شود. دشمني يهوديان و مسيحيان با جبرئيل فكری خرافی، خلاف تكوين و يك تفكّر جاهلانه‌ي سياسي است. یک مسيحي انسان و بنده‌ي خداست. اگر او با عقل خدادادی قضاوت كند، علاقه‌مند به كمالات انساني باشد و اگر بخواهد كه علم و كمالات انسانی‌اش پيشرفت كند، بايد از دين جديد كه همان دين اسلام است استقبال كند. چرا که او با رسيدن به كمال مغبون نمی‌شود و ضرری به او نمی‌رسد. پس ناراحتي مسیحیان در این مورد، خلاف تكوين و نظام عالم هستي است. خود جبرئيل و وحي آوردن او يك امر تكويني است. اگر مسيحيان اين را قبول كنند، بايد دين اسلام را بپذيرند. ولي چون با قبول دين اسلام سيادت و آقایي آن‌ها از بين مي‌رود، با جبرئيل(ع)، دشمني مي‌كنند. آنها از نظر تكوين بر خدا و پيامبرش(ص) پيشي گرفته‌اند و موقعيّت تكويني جبرئيل را درك نكرده‌اند.

اين مثال‌ها آورده شد تا معلوم شود كه آيه‌ي اول سوره‌ي حجرات شامل عالم خلقت هم مي‌شود و اين حقيقت را بيان مي‌كند كه انسان‌ها نباید در عالم خلقت از خدا و پيامبرش(ص) گامی جلوتر بردارند و آنان نباید درباره‌ي موجودات عالم غيب از خود مطلبي را كم و يا زياد كنند. مسلمانان نباید افسانه‌هایي درباره‌ي جن، دشمني با جبرائيل و اعتقاد به بودن غول بياباني و یا ترس از ميّت و مرده بسازند.

فرشته‌ای به نام عزرائيل حقيقت و واقعيت ديگری در اين عالم است كه روح انسان‌ها را در هنگام موت و مرگ اخذ می‌کند و تا قيامت آن را ثبت و ضبط می‌نماید. خداوند در قرآن كريم در مورد موت و مرگ انسان‌ها مي‌فرمايد: « اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا»،[3] یعنی: خدا روح انسان‌ها را هنگام مرگشان به تمامى بازمى‏ستاند و نيز مي‌فرمايد: « قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ...». [4] یعنی: بگو فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده است، جانتان را مى‏ستاند، آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد. خداوند «توّفي» را در آيه‌ي اول به خود و در آيه‌ي دوم به ملک‌الموت نسبت مي‌دهد. مي‌فرمايد که وقتي روح از انسان‌ها گرفته و قبض مي‌شود، روح انسان بدنش را ترك مي‌كند و حيات از او گرفته مي‌شود. در نتیجه فكر، علم و انديشه، قدرت تخيّل، توهم و ادراكات پنج‌گانه از كار مي‌افتند و بدن تبديل به جماد مي‌شود. همه‌ي اين‌ مطالب حق است و انسان بايد حقايق قرآني را قبول كند. امّا بعضي از افراد هنگام شب از قبرستان مي‌ترسند و يا اگر در شب تاريكي کنار ميّتي بمانند، از ترس و خوف آنجا را ترك مي‌كنند. اين‌ گونه وهم و تخيلات خرافی است و در قرآن و سنّت نيامده‌ است، بدون مأخذ و خلاف عقل و دين می‌باشد. برخی از انسان‌ها اینها را از خودشان ساخته و پرداخته، حاشيه گفته و نوشته‌اند و از خدا و رسولش(ص) پیشی گرفته‌اند.

 برخی درباره‌ي آفتاب، ماه، ستاره‌ي زهره و ساير ستارگان نیز مطالب خرافی گفته‌اند كه اصلاً مأخذ علمي و قرآني ندارد. آنهایی كه هم اكنون نيز به قمر در عقرب معتقد هستند، معمولاً كساني هستند كه به نحس بودن و نبودن زمان برای شروع و انجام کاری معتقدند. امروزه در فن هيأت جديد ثابت شده است كه ستاره‌های آسمان يا مانند زمين سياره‌‌اند که از خود نور ندارند و نور را از خورشيد كسب مي‌كنند و يا ستاره‌ هستند که از خود نور دارند. سيارات و ستارگان از نظر نحوست، تأثيري در زندگي دنياي بشريّت ندارند. آدمیان در مسافرت‌ها، خریدوفروش كالاها، آمدوشد هواپيما و كشتي‌ها، همه مرتب و منظم به كارهاي خود مشغولند و آنان در حین انجام این کارها از قمر در عقرب بودن نمي‌ترسند. وقتي كه ماه در مقابل ستارگاني كه از دور به صورت عقرب ديده مي‌شوند واقع مي‌شود، تجارت، تلكس، تلفن، روابط دولت‌ها و ملت‌ها در دنیا همه در سر جاي خودش باقی است و انجام می‌شود و ضرری نیز به آنها نمی‌رسد. ولي در ميان ما مسلمانان هستند کسانی که به هنگام شروع کاری به تقويم نگاه مي‌كنند و مي‌گويند که قمر در مقابل ستارگاني كه از دور به صورت عقرب ديده مي‌شود واقع شده است، پس بايد كارها تعطيل شوند یا مسافرتي انجام نگيرد و يا عَقد ازدواجی جاری نشود. متأسفانه بعضي از اهل علم نيز تحت تأثير افكار عامه قرارگرفته و معتقد به قمر در عقرب شده‌اند و گاهی درباره‌ی قمر در عقرب بودن یا نبودن سؤال می‌کنند. اين مطلب يك مطلب خرافی و بدون مأخذ است و توهمی بيش نيست. كساني كه اين عقايد خرافی را دارند، آن را به حساب خدا و پيامبرش(ص) می‌گذارند و مي‌گويند خداوند قمر در عقرب را نحس كرده است. قرآن در جواب همه‌ي اين ساخته‌هاي ذهني و برداشت‌هاي غلط اكثر انسان‌ها مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ...».[5] اي انسان‌ها در مقام علم و عمل و در مورد پذيرش حقايق اين عالم از خدا و رسولش پيشي نگيريد. عالم طبيعت روابط و آثاري دارد كه بايد به وسيله‌ي دلايل علمي و نقلي پذيرفته شود، پس مسلمانان نباید بدون دليل مطلبي را از خود به آن كم یا زياد كنند. هرگز در دين اسلام گفته نشده است كه قمر در عقرب نحس است و شروع و انجام اعمال در آن روزها شوم است. مسلمانان مي‌توانند هر روز همانند ساير افراد كره‌ي زمين اقدام به كارهايشان بكنند.

پس يك قسمت اين آيه به عالم تكوين مربوط است كه مي‌فرمايد دستگاه خلقت را از آنچه كه هست كمتر و زيادتر نشان ندهيد. اگر مسلمانان مترصد[6] به یادگیری علوم مربوط به تأثير دستگاه خلقت در مورد جامعه‌ي بشریت هستند، باید آن را از دلایل قرآنی و روایی معتبر بیاموزند، تأثيرات غیرواقعی از خود ابداع نکنند و به عقيده‌هاي باطل از قبيل سعد و نحس نگروند. اين چند نمونه كه بيان كردم نشان مي‌دهد كه افكار خرافی بسیاری هست كه جامعه‌ي بشري آن‌ها را از خود ساخته است که همه، ساخته‌ و پرداخته‌ی پندار بشر است. ما آن اندازه که برای آن دلایل قرآنی و روایی معتبر باشد، قبول مي‌كنيم و آن اندازه كه در قرآن و روايات نيست، نبايد قبول كرد.

وقتي كه علي(ع) به جنگ جمل مي‌رفت، منجّمي به آن حضرت گفت: به اين جنگ نرويد، زيرا اكنون ساعت نحس است. علي(ع) فرمود: چرا مي‌گویي اكنون نحس است؟ منجّم گفت: اكنون قمر در عقرب است. اگر به جنگ بروي مغلوب مي‌شوي. آن حضرت پاسخ داد: من مي‌روم و إن شاء الله مغلوب هم نمي‌شوم. اميرالمؤمنين به جنگ رفت و غالب هم شد. آن حضرت پیش از آن که به جنگ برود، از آن منجم سؤال كرد آيا مي‌داني تأثير كواكب و ستارگان در روي زمين چيست؟ اگر مي‌داني بگو كه آیا كدام ستاره به كدام ستاره نزديك بشود گاو نر با ماده جفت‌گیری مي‌کنند؟ بگو که كدام ستاره به ستاره دیگر نزديك بشود نر و ماده‌ي آهوان صحرا با هم جفت مي‌شوند؟ منجم گفت من اين‌ها را نمي‌دانم. علي(ع) به منجم فرمود که او با ندانسته‌هایش ادعای منجمی نکند و نگوید كه دراین‌باره حقایقی را می‌داند. اکثر فقها از اين حديث این گونه برداشت می‌کنند که منظور علي(ع) این بوده که علم نجوم صحيح نيست. ولي بنده از اين حديث این‌گونه مي‌فهمم كه علي(ع) اصل تأثير كواكب در عالم طبيعت را قبول مي‌كند، ولي ما انسان‌ها از تأثيرات صحيح و درست آن‌ها اطلاعي نداريم. منجم نيز از روي حدس و گمان مطلبي را مي‌گويد نه از روي دليل و برهان.

برخی بدون استفاده از آنچه که خدا و پيامبر(ص) و امامانعليهم السلام تعلیم کرده‌اند، از خود آثار و خواصّي براي موجودات ساخته‌اند كه مخالف دلايل علمي، عقلي و نقلي است. اكثر انسان‌ها هم از روی جهل و نادانی سخنانی گفته‌اند. قرآن مجيد افراد بشر را از اين عمل نهي مي‌كند و می‌فرماید که عمر خود را با عقيده‌هاي خرافي نگذرانند، نيرو و توان خود را در خرافات مصرف نكنند و روابط خودشان را با عقيده‌هاي خرافي خراب نکنند. آيه‌ي اول سوره حجرات در صدر اسلام پيشگوئي‌هایی می‌کند و انذار می‌دهد که‌ ای مسلمانان، خداوند براي شما دين فرستاده است، مبادا در آينده سليقه‌ي خودتان را در دين اعمال كنيد.

 

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب جاودانگي امام حسين (ع)  (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.

 

 


[1]- سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 1.

[2]- سوره‌ي بقره، آيه‌ي 97.

[3]- سوره‌ی زمر، آیه‌ی 42.

[4]- سوره‌ي سجده، آيه‌ي 11.

[5]- سوره‌ي حجرات، آيه‌ي 1.

[6]- مترصد: چشم به راه، منتظر.

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
349
388
7184
7206
30270
41339
2805346

پیش بینی بازدید امروز
1008


IP شما:3.17.175.191