«هو» اسم اعظم است

«هو» اسم اعظم استمعنای «هو» در بیان ائمه(علیهم السلام) از تمام اسماء خداوند بالاتر است،اما استفاده از این لفظ به دو صورت است، در یک صورت انسان لفظ «هو» را می­گوید و رد می­شود، در حالی­‌که لفظ مد نظر نیست و در صورت دیگر  همان­طور که لفظ را می­گوید، مبداء را آن­طور می­یابد که «هو» بر آن دلالت می­کند، اگر انسان به این حقیقت برسد به بالاترین مقام معرفت رسیده است.

در حدیث، «هو» به‌عنوان اسم اعظم مطرح شده است، در این صورت ممکن است کسی بگوید من لفظ «هو» که اسم اعظم است را به­صورت «یا هو یا من لیس الّا هو»هزار مرتبه می­گویم اما نتیجه­ای نمی­گیرم، مسئله این است که کار با لفظ حل نمی‌شود زمانی که انسان، با«هاء» به حقیقت غیرمتناهی و بسیط اشاره می­کند،اگر بتواند حقیقت را آن‌گونه که اشاره می­کند درک کند، «هو» اسم اعظم است در غیر این صورت به حقیقت معرفت دست نخواهد نیافت.در حدیثی که از پدر شیخ صدوق است و به امیرالمومنین (علیه­السلام) می­رسد به این اسم اعظم اشاره شده است، چون درک حدیث ثقیل است بنده نمی­خواستم در ابتدا آن­را بیان کنم، لکن برای تبرک آن­را می­خوانم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید؛ «حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ رَأَيْتُ الْخَضِرَ ع فِي الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَيْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِي شَيْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَى الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رسول­الله صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ فَكَانَ عَلَى لِسَانِي يَوْمَ بَدْرٍ وَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه اسلام قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِي وَ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ علیهالسلام يَقُولُ ذَلِكَ يَوْمَ صِفِّينَ وَ هُوَ يُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا هَذِهِ الْكِنَايَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِيدِ لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ».

نام حضرت خضر (علیه السلام) در قرآن مجید نیامده است بلکه قرآن از این شخصیت با عنوان «عبد صالح» یاد می­کندلیکن روایات می­گویند که عبد صالحی که به باطن عالم راه داشت و ادراک علوم عجیب در نزد او بود و حضرت موسی (علیه السلام) با او روبرو شد خضر نام داشت و هیچ اشکالی نداشت که برای آن عبد صالح در عالم نامی معین شدهباشد ولی قرآن اصل مسئله را تصدیق می­کند که این عبد صالح، انسانی با ادراکات و اطلاعات فوق­العاده بود که با غیب و ملکوت در ارتباط بود. حدیث مذکور می­فرماید: «حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) قَالَ رَأَيْتُ الْخَضِرَ (علیه السلام) فِي الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَيْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِي شَيْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَى الْأَعْدَاءِ»؛امام علی (علیه السلام) می­فرماید که من خضر (علیه السلام) را یک شب قبل از جنگ بدر در خواب دیدم و به او گفتم به من چیزی بیاموز تا به­وسیله آن بر دشمنان غلبه کنم. این خواب امیرالمومنین (علیه السلام) نشان دهنده این است کهحضرت آماده جنگ بدر است و به اندازه­ای درگیر این مطلب است کهدر خواب نیز با آن موضوع چالش دارد. توجه کرده­اید که وقتی یک مسئله مهم برای انسان پیش آید، موقع خوابیدن با فکر آن می­خوابد و در خواب هم با آن موضوع درگیر است. در جنگ بدر نیز تعداد مسلمین کم بود و مشرکان بسیار قوی بودند، در این شرایط امام علی (علیه السلام) حضرت خضر (علیه السلام) را در خواب دیده و به او می­گوید: به من چیزی بیاموز که به‌وسیله آن بر دشمنان غلبه کنم.«فَقَالَ قُلْ يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ» حضرت خضر (علیه السلام) به امام علی (علیه السلام) گفت: وقتی به معرکه جنگ رفتی بگو«يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ». «فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رسول­الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ»؛ حضرت در ادامه می­فرماید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)را زیارت کردم و خوابم را برایشان بازگو کردم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند که ای علی تو اسم اعظم را درک کردی.درکی که باطنعلی (علیه السلام) به ذات مقدس پیدا کرد مربوط به اسم اعظم است، لفظ «هو» حاکی از آن معناست ولی ما نتوانسته­ایم به آن معنا برسیم، چون نرسیده­ایم «هو» در زبان ما حاکی از معنایی است که خودمان متوجه می­شویم. آن درک ما که به «هو» دلالت می­کند اسم اعظم نیست.فردا نگویید من این کلمه را می­گویم و اثر نمی­کند، حتما اثر می­کند، لکن آن ارتباط خاص و درکی که باید باشد، در ما وجود ندارد.«فَكَانَ عَلَى لِسَانِي يَوْمَ بَدْرٍ وَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه اسلام) قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»؛امیرالمومنین (علیه السلام) می­فرماید: در روز بدر، این کلماتبر زبان من بود. جالب است علی (علیه السلام) بعد از این واقعه، از این کلمه دست بر نمی‌داشت و ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾را قرائت می­فرمود که در آن کلمه «هو» وجود دارد. بعد از تمام کردن سوره توحید عبارت «يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِي وَ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»را تکرار می­فرمود.«وَ كَانَ عَلِيٌّ علیه السلام يَقُولُ ذَلِكَ يَوْمَ صِفِّينَ»؛بعد از رحلت رسول­الله(صلی الله علیه و آله و سلّم)جنگ صفین اتفاق افتاد و حضرت علی (علیه السلام) در آن جنگ نیز همین کلمات را بر زبان جاری می­کرد.«وَ هُوَ يُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا هَذِهِ الْكِنَايَاتُ»؛حضرت در این جنگ دشمنان را کنار می­زد، عمار نزدیک آمد و متوجه شد که حضرت الفاظی ذکر می­کند و کلمه «هو» را در میان آن الفاظ شنید و چون «هو» در لغت معنایی ندارد لذا گفت این لغت نیست و کنایه است. عمار درست متوجه شد لذا از حضرت پرسید که این کنایات چیست؟«قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِيدِ لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛حضرت فرمود که این کنایه، اسم اعظم است.

 غیر از این کتاب شریف در منابع دیگر نیز روایات زیادی وجود دارد مبنی­بر اینکه «هو» اسم اعظم است. حضرت در ادامه «هو» را ستون توحید معرفی می­فرماید، بنابراین اگر کسی بخواهد مغز توحید را متوجه شود باید از راه این کنایه و اشاره وارد شود.«لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»؛وقتی می­خواهید خدا را معرفی کنید معبودها را نفی می­کنید، معبودی در عالم نیست و تمام معبودهای غیر خداوند باطل هستند. برای این اقرار که معبودی جز خداوند وجود ندارداز لفظ «هو» استفاده می­شودنه از الفاظ و کلمات دیگر.حضرت  برای اینکه بفرمایند ریشه این مطلب در قرآن است، این آیه را خواندند: ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ[1]﴾؛دقت بفرماییدوقتی خداوند می­خواهد به ذات مقدس خود شهادت دهد چه می­گوید؟ می­فرماید: ﴿لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ﴾، نمی­فرماید«لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله»، «لاَ إِلَهَ إِلاَّ العالِم» یا«لاَ إِلَهَ إِلاَّ القادِر» وقتی خداوند خودش را معرفی می­کند با نام «الله»، «عالم»، «قادر»، «حیّ» و«خالق» معرفی نمی­کند بلکه با ﴿لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ﴾خود را معرفی می­نماید. کامل این آیه شریفه عبارت است از ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ[2]﴾؛ذات مقدس، خودش را با کلمه «هو» معرفی می­کند. قرآن می­فرماید: ملائکه و صاحبان علم توحید هم ذات مقدس را با «هو» معرفی می­کنند، خضر (علیه­السلام)دارای علم توحید بود، خود امیرالمومنین (علیه­السلام)دارای علم توحید بود و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم)نیز دارای علم توحید بود که این کلمه را به اسم اعظم تفسیر کرده است و به شهادت قرآن هر کس دارای علم توحید باشد معنای «هو» را خوب می­تواند متوجه شود. ذات مقدس پروردگار شهادت می­دهد به اینکه تحقیقاتمام معبودها در عالم باطل و ضایع شدنی هستند، الّا «هو»، پس بهترین اشاره به ذات مقدس پروردگار کلمه «هو» است که از جانب خود خداوند صادر شده است،کسی بهتر از خود خداوند نمی­تواند ذات مقدس را بشناسد، معلوم است که «هو» اشاره به عمق ذات و حقیقت وجود حق است چون خود او به خودش علم دارد و در زمان اشاره به حقیقت وجود و عمق ذات، با «هو» اشاره می­کند. این خود قرینه­ای است بر این موضوع که «هو» اسم اعظم است اما کار مومن اعظم است که این مطلب را درک کند.

 برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح توحيد صدوق (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود

 


[1]- خدا گواهى مى‏دهد كه جز او هيچ معبودى نيست. (آیه 18 سوره مبارکه آل عمران)
[2]- خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهى مى‏دهد كه جز او هيچ معبودى نيست و فرشتگان [او] و دانشوران [نيزگواهى مى‏دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودى نيست. (آیه 18 سوره مبارکه آل عمران)

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
1198
403
6662
13314
27615
46115
2756315

پیش بینی بازدید امروز
1800


IP شما:3.21.104.109