امام حسين(ع) در اثر صبر، حلم و بردباري توانست با آن تعداد اندك صفآرایي منظمی انجام دهد. يكي از تصمیمات باجای آن حضرت اين بود كه دستور داد اطراف خيمهها را خندق بكنند تا دشمن فقط از يك سو بتواند حمله كند و حمله همهجانبه نتواند انجام دهد. تمام عملها و تاكتيكهاي منظم سيدالشهدا(ع) نتيجهي صبر و حلم آن حضرت است. حتي شهدايي كه آن حضرت به پيشگاه خداوند تقديم كرد، همه بر مبنای برنامههاي منظم بود. اينكه آن حضرت خون گلوي علیاصغر را به آسمان پرتاب كرد و گفت: خدايا اين قرباني را از ما آل محمد(ص) قبول كن. اين عمل بر مبنای برنامه و حسابشده بود، امام حسين(ع) در اين مورد هدف مهمي داشت و آن اين بود كه همهي آيندگان و جامعه بشريت بدانند كه بنیامیه با خاندان پيامبر اسلام(ص) مرتکب چه اعمال زشتي شده است.
هدف آن حضرت از این کار اين بود كه مبادا تاریخنویسان بتوانند تيرباران شدن فرزند شش ماهه را انكار كنند و مبادا که دستگاه حكومت اين حقايق را انكار كند و تبلیغ کند كه اين كارهای زشت و غیرانسانی را انجام نداده است. امام حسين(ع) عملاً آن را نشان داد و ارائه كرد و اين عمل ایشان به خاطر صبري بود كه داشت. امام حسين(ع) در شب عاشورا با حوصلهي تمام شمشيرش را تيز كرد تا فردای آن روز از خود دفاع كند. اگر در آن شب فردی معمولی به جای آن حضرت بود، آيا واقعاً در او حوصله و حالي ميماند تا شمشيرش را تيز كند؟ ولي امام حسين(ع) اين عمل را انجام داد، زيرا آن حضرت مقصد و هدفی عالي داشت و براي رسيدن به آن هدف تصمیمی مردانه و جدّي گرفته بود. فكر آن حضرت به اندازهاي منظم بود كه ميخواست با تعداد هفتاد و دو نفر در مقابل لشكر عظيم دشمن ايستادگي كند. امام حسين(ع) در روز عاشورا طبق رسوم جنگی آن زمان ميمنه، ميسره و قلب لشكر را تشكيل داد و عباسبنعلي را پرچمدار قلب لشگر كرد و استقلال قشونش را به دست او سپرد. همهي اينها نتيجهي صبر و نظم فكری آن حضرت بود.
همهي ما بايد از صحنهي كربلا و از عملكرد امام حسين(ع) و يارانش درس زندگي بگيريم و خودمان را به سعادت دنيوي و اخروي برسانيم و تمرين كنيم كه در مقابل مشكلات اهل جزع نباشيم، بلكه اهل صبر و برنامهی صحيح و منظم باشيم و در زندگي واقعبین شویم و به خدا توكل كنيم. اگر کسی در تمام موارد به خدا توجه داشته باشد و بر او توكل كند و اين دو را توأماً با صبر انجام دهد، هرگز شكست نميخورد. مسأله مرگ چندان مهم نيست، بلكه مهم اين است كه انسان به سعادت دنيوي و اخروي خودش نائل شود.
اگر فرد متشخص و بانفوذی که بیمار است، تحت روشهای درمانی پیشرفته قرار بگیرد، ولی بعد از مدتي وفات كند، مردم او را در گوشهاي از قبرستان دفن ميكنند و او بعد از مدتي از ذهنها فراموش ميشود. ولکن شما بازتاب شهادت امام حسين(ع) و يارانش را بعد از چندين قرن ملاحظه کنید. آرامگاه شریف امام حسين(ع) در کربلاست، ولی در واقع محبت به آن حضرت در قلوب شيعيان، مخلصان و ارادتمندان ایشان در هر جایی از دنیا زنده است. اي حسين عزيز اين منزلت، بزرگي و عظمت را چگونه به دست آوردهاي؟ اي حسين عزیز، هر كس در روز عاشورای سال شصتویک هجری به آن حوادث ناگوار و آن گردوخاک مينگريست و طوفان آن صحرا را ميديد، با خود میاندیشید که هفتاد و دو نفر را در گوشهاي از عراق شهيد كردند، بدنشان را زیر سم اسبان پايمال كردند، همهي آنها عطشان و گرسنه جان سپردند و دولتی مقتدر و سفاك همهي آنها را منهدم كرد و آن حوادث پایان یافت. ولي قضاوت کنندگان در آن روز نميدانستند كه معنویت و برنامهريزي دقيق امام حسين(ع) حيات ابدي و جاودانگي به آن حضرت ميدهد و ایشان قلوب بشريت را تسخير ميكند. پس يكي از علتهای جاودانگي صبر آن حضرت بود و خداوند در قرآن مجيد دراینباره ميفرمايد: «... وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»،[1] یعنی: خداوند اهل صبر را دوست دارد. پس امام حسين(ع) محبوبِ خداوند است و به همان جهت جاویدان شده است. اگر ما هم اهل صبر باشيم، خداوند ما را نيز دوست ميدارد. صبر باعث ميشود كه اهل صبر در كارهايشان موفق شوند.
صبر و ظفر هر دو دستان قديمند |
|
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد |
بگذرد اين روزگار تلختر از زهر |
|
بار دگر روزگار چون شكر آيد |
«روزگار چون شكر» چه وقتي است؟ اگر حادثهاي كام انسان را تلخ كند و او اهل صبر باشد، آن تلخكامي بالاخره سپري ميشود. زيرا جهان، جهان گذراست و هيچ حادثهاي، چه تلخ و چه شيرين، ماندگار نيست. ولکن اهل صبر در اثر مقاومت در مورد حوادث ناگوار وسعت باطن و سعهي صدر پيدا ميكنند که همان «روزگار چون شكر» است و آيندگان به صبر و تحمل او آفرين ميگويند. روز عاشوراي سال شصتويك هجري كه تلختر از زهر بود گذشت، ولي امام حسين(ع) در اثر آن صبر و حوصله محبوبيت پيدا كرد و قرنهاست كه شيعيان و مريدان آن حضرت با زحمتهاي فراوان به زيارت بارگاه ایشان ميروند.
در زمان بنیامیه زوّار بارگاه امام حسين(ع) به اندازهای زیاد شدند که حکومت وقت ناچار شد زیارت آن حضرت را ممنوع اعلام کند. هر كس که به زيارت میرفت، دستش را قطع میکردند. یکی از شیفتگان امام حسین(ع) که دست راست او را به خاطر زیارت بارگاه امام حسین(ع) قطع كرده بودند، وقتی میخواست بار دوم به زیارت برود، گفت که دست چپ او هم قطع كنند تا بتواند دوباره به زيارت قبر امام حسين(ع) برود. گاهي در اين مورد فكر ميكنم كه اگر ما انسانها اباعبدالله(ع) را دوست داريم و يا اینكه جاذبهي او ما را به سوي خودش ميكشد و ميبرد، آيا ايمان ما به اندازهای قوی هست که بتوانیم مقام امامت و ولايت تكويني آن حضرت را درک کنیم، يا اينكه این جذبهي بسیار نيرومند و باقدرت آن حضرت است كه هر انساني را به سوي خودش جذب ميكند؟ كساني هستند كه نسبت به دين بياعتنايند، ولي در ايام محرم خودباخته ميشوند و خدمتگزاري ميكنند. نميتوان همهي اينها را حمل بر تظاهر كرد. اگر انسان در این مورد دقت كند و باجا قضاوت نماید، يقين ميكند كه صبر بزرگ امام حسين(ع) است كه اكنون نیز انسانها را خودباخته كرده است. روز عاشورای هر سال روز امام حسين(ع) است، آن هم نه فقط در يك منطقه و در يك شهر و يك ملت بلكه در مکانهایی كه شيعيان در آنجا ساکن هستند، روز عاشورا را گرامي ميدارند و تمامي كسب و كارشان را تعطيل ميكنند. ولي يزيد و خاندان بنیامیه مردند، نابود شدند و غیر از بدنامي چيزي از خود باقی نگذاشتند. صبر و مقاومت امام حسين(ع) خيانت باطني آنها را براي سايرين روشن و آشكار نمود. پس اين حقيقت در عالم خلقت هست كه فرمودهاند «الصَّبرُ مفتاحُ الفَرَجِ»[2] و كيمياي فوقالعادهی صبر در دست امام حسين(ع) بود. آن حضرت در روز عاشورا زينب(س) را نيز وادار به صبر كرد. زينب(س) در جواب برادرش عرض كرد: من چنان صبر كنم كه صبر از دست من عاجز شود. زينب(س) واقعاً صبر و مقاومت كرد. او هرگز جزع نكرد و با برنامههاي دقيق و منظم، با فكر و كارهای حكيمانه و واقعبینی هدف برادر بزرگوارش را دنبال كرد و آن را پابرجا و زنده نگه داشت. زينب(س) هرگز در برابر عبیداللهبنزياد و يزيدبنمعاويه جزع نكرد، بلكه آنها را تحقير و توبيخ نمود و در برابر يزيد به او گفت: «أَستَصغِرُ قَدرَكَ وَ أَستَعظِمُ تَقريعَكَ»،[3] یعنی: من تو را خيلي ضعيف و كوچك ميدانم بر اينكه نام تو را به زبان بياورم. زينب(س) به خاطر صبر و تحملي كه كرده بود، توانست اين سخنان را در برابر تخت يزيد به او بگويد.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب جاودانگي امام حسين (ع) (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.
[1]- سورهي آل عمران، آيهي 146.
[2]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، جلد 68، صفحهی 75.
[3]- بلاغات النساء، صفحهی 36.