امام حسین(ع)  به مرگ با دید حیات می‌نگریست

 امام علی(ع) كه امام اول شيعيان است در وصیت‌نامه‌اش مي‌فرمايد: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وُلْدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏ وَ نَظْمِ‏ أَمْرِكُمْ‏»،[1] یعنی: به شما و همه فرزندان و خاندانم و هركس که اين نامه‌ی من به او رسد وصيّت مى‏كنم كه تقوا پيشه سازيد و كارهاى خود را منظّم داريد.انسان باید در تمام امور نظم داشته باشد و مراقب نظم كارهايش باشد. اگر آدمی در تمام كارهايش منظم باشد، زيبا و متعالي مي‌شود. منظم بودن كارهاي يك فرد دليل انسانيت و كمال آدميت اوست. همچنین دليل اين است كه او بویی از كرامت و شأن خلافت الهي استشمام كرده است. امام حسين(ع) از آن روزی كه از مدينه حركت كرد و از بيعت كردن با يزيد خودداری نمود، تمام كارهايش را بر مبناي برنامه‌هاي منظم انجام داد. هرگز در كارهایش ندانم‌کاری، تشويش و نگراني ديده نشده است و ایشان تمام كارها را با جا انجام داده است.

امام حسين(ع) دقيقاً حساب كرد و ملاحظه فرمود كه هرگز با يزيد بيعت نخواهد كرد و از طرفی بنی‌امیه نيز ایشان را رها نخواهند نمود. امام حسين(ع) ملاحظه فرمود که يزيد ایشان را تعقيب خواهد كرد و تا از آن حضرت بيعت نگيرد، غیرممکن است كه از ایشان صرف‌نظر كند. حتي زماني كه زینب(ص) در شب عاشورا با امام حسين(ع) درددل و صحبت مي‌كرد، آن حضرت به خواهرش فرمود: «لَوْ تُرِكَ الْقَطَا لَيْلًا لَنَامَ»،[2] يعنى: اگر شبی پرنده‌ی قطا را آزاد مي‌گذاشتند، [در لانه‌اش به راحتی] مي‌خوابيد. يعني بنی‌امیه مرا رها نمي‌كند تا در خانه و كاشانه‌ام به آرامي زندگي كنم. امام حسين(ع)  در يك مورد ديگر فرمود که اگر من در زير سنگ‌هاي بيابان‌‌ها نيز مخفي شوم، دستگاه حكومت بنی‌امیه مرا به حال خود رها نمي‌كند. پس امام حسين(ع) از طرز تفكر يزيد و دستگاه حاكمه‌ي آن روز کاملاً بااطلاع بود و يقين داشت كه آن‌ها آن حضرت را آزاد و رها نخواهند كرد و بالاخره ایشان را شهید می‌کنند. این امری مسلم و حتمی بود. امام حسين(ع)  بوي مرگ و شهادت را استشمام كرده بود، فلذا آن بزرگوار تصمیم قاطع گرفت که با یزید بیعت نکند. امام حسین(ع)  بيعت نمي‌كند و  يزيد از خواسته‌ی خود دست برنمی‌دارد. پس قهراً جريان حاد می‌شود و در این صورت برخورد نظامی روی می‌دهد.

امر روشن است كه امام حسين(ع) از نظر نظامي ضعيف است، اما يك سيد بزرگوار و متين است و نوه‌ي پيامبر اسلام(ص) می‌باشد. آن حضرت سید و سالار حدود هفتاد و دو نفر است. در شب عاشورا چند نفر دیگر هم از اهل كوفه به آن‌ها پيوستند. تعداد قشون آن حضرت حدود یک‌صد‌وپنجاه نفر است که در محاصره‌ی آبی و غذایی هستند. اما طرف مقابل بيست و پنج هزار نظامي مسلح دارد که صحراي كربلا را پر كرده است. پشتوانه‌ي آن‌ها دولت وقت است و اسلحه و آذوقه دائماً به آ‌ن‌ها می‌رسد. امام حسين(ع)  با اندك سرباز در مقابل يك دولت مقتدر چه مي‌توانست بكند؟ آقا از نظر نظامي قطعاً نمي‌توانست دوام بياورد و اين امر به اندازه‌اي واضح و روشن بود كه قريب هزار نفر در شب عاشورا آن حضرت را ترك كردند و رفتند. اين باعث شد كه اصحاب باقيمانده خودشان را بيشتر برای شهادت آماده كنند. آنان اطراف خيمه‌ها را كَندند و پر از مواد سوختني ‌كردند تا در روز عاشورا از هر سو به آنان حمله‌ی همه جانبه نشود. اين دليل بر اين است كه امام حسين(ع) و اصحابش می‌دانند که شكست خواهند خورد و اين را هم مي‌دانند كه اهل‌بیت ایشان اسير خواهد شد.

امام حسين(ع) در اين مبارزه نتوانست یزید را از ميدان خارج كند و به حكومت او پايان دهد، ولي شخصيت يزيد و بنی‌امیه را طوري منكوب كرد كه همگی از بين رفتند. ديگر اينكه جریان کربلا در جامعه‌ي مسلمين موجي ايجاد كرد تا آنان در راه خدا، نبوت، عدالت و انسان‌دوستی جنگ كنند. اين معنای شهادت است. اسلام به شهادت در راه دين معتقد است و انسان‌ها را به آن تشويق مي‌‌كند. این‌گونه شهادت ادامه‌ دادن حيات طیبه‌ در برزخ و قيامت است و انسان در اين صورت نمي‌ميرد، بلكه به حيات بهتر و برتر خود ادامه مي‌دهد. او لباس آلوده‌ی طبيعت را از تن در مي‌آورد و لباس متعالي و غيبي را می‌پوشد و ادامه‌ي حيات مي‌دهد. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: « وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ  »،[3] یعنی: این‌گونه نپندارید كه شهيدان راه خدا مرده‌اند، بلكه آن‌ها زنده‌اند و به حيات ابدي رسیده‌اند و در نزد خدا متنعم هستند. این‌گونه مرگ مطلوب امام حسين(ع)  و اوليای خداوند است. آن‌ها با اشتياق كامل به سوي شهادت مي‌رفتند.

اساساً اين يك واقعیت است كه انسان به مرگ با چه ديدي بنگرد و آن را چگونه ارزيابي كند. امام حسين(ع)  به مرگ با ديد حيات مي‌نگریست و آن را منتقل شدن به منزل جديد مي‌دانست كه جاويدان بود. منطق امام حسين(ع)  این است كه فرمود: اگر زنده بماند، طرف معاشرت ایشان يزيد و اهل كوفه خواهند بود كه غير از زندگي پست دنيوي چيز ديگري درك نمي‌كنند. اما اگر آن حضرت منزل را عوض كند، طرف معاشرت ایشان پيغمبر اسلام(ص) ، علي‌بن‌ابيطالب(ع) ، جعفر طيار، ملائكه و فرشتگان و تجليات اسماء، صفات و رحمت پروردگار خواهد بود.

اين منطق امام حسين(ع)  و يارانش بود و آنان از اين جهت برنده‌ هستند. يزيد نتوانست به معنويت آن بزرگوار و يارانش صدمه‌ای برساند، اما از نظر دنيا، اجتماع و سياست امام حسين(ع) نمي‌توانست به شخص يزيد ضربه‌اي بزند. پس آن حضرت برنامه‌اش را طوري تنظيم كرد كه شخصيت و اعتبار اجتماعی يزيد را پايمال نمود. آن حضرت برنامه را طوري طراحي كرد كه يزيد ندانست ایشان چه تدبیری طرح كرده است، زيرا غرور و قدرت نظامي، پول، ثروت و حكومت يزيد را مست كرده و عقل او را از كار انداخته بود. او ریزه‌کاری‌های امام حسين(ع) را نمي‌فهميد و آينده‌ي تاريخ را نمي‌ديد. ولی آن حضرت هم نظم در امور را به دقت رعایت مي‌كرد و هم آینده را دقيقاً موشكافي مي‌نمود، فلذا برنامه را طوري تنظيم كرد كه توانست شخصيت يزيد را به گونه‌اي سقوط دهد كه آبرویی از او نماند. آن حضرت به موقعيت اجتماعي يزید طوري ضربه زد كه يزيد دیگر نتوانست در ملاعام ظاهر و با مردم روبرو شود و ادعا کند كه اميرالمؤمنين است. اطرافيان يزيد دیگر نتوانستند در منابر و مساجد او را تعريف كنند و ديگر هيچ موقعيتي براي يزيد نماند. يزيد شخص امام حسين(ع) را شهيد كرد، ولي آن حضرت توانست با برنامه‌ي منظم و صحيح شخصيت يزيد، پدرش معاويه و جدش ابوسفیان را نابود كند.

آبرویی براي بنی‌امیه باقی نماند. آن حضرت چگونه آبروي آن‌ها را برد؟ يكي از تبليغات امام حسين(ع) كه واقعيت داشت تشنگي آن حضرت، يارانش و اسرا بود. دشمن در نهايت غرور و سرمستي بود، به طوري كه آشكارا دستور و فرمان صادر كرد كه هفتم محرم آب فرات را به روي امام حسين(ع) و خاندانش بستند. دشمنان ندانستند كه با اين عمل حكومت بنی‌امیه را ساقط مي‌كنند و نفهميدند كه آيندگان و به خواب غفلت فرورفتگان از يزيد سؤال خواهند کرد كه چرا این كار غیرانسانی را انجام داد. يزيد عبیدالله‌بن‌زياد را به اندازه‌ي آزاد گذاشته بود كه به عمر سعد این گونه نامه نوشت: من آب فرات را به یهود و نصارا حلال كردم ولي به حسين و اهل‌بیت او حرام كردم. اين نامه سند بزرگ جنايت بنی‌امیه برعليه دین اسلام و انسانیت است. بنی‌امیه نفهمید که جامعه‌ي بشري از آن‌ها سؤال خواهند کرد که مگر استفاده از آب فرات جرم بود و یا اینکه آب فرات ارث و ملك شخصی آنان بود که آشكارا پانصد نفر سرباز مسلح بر جادّه‌ي منتهي به فرات مأمور کردند و آب را به روي جمعيت اندك امام حسين(ع) بستند. چهار روز در خيمه‌ها آب نبود. كسي از تشنگي از بین نرفت، ولکن تشنه ماندن اصحاب و ياران و اهل‌بیت وسیله‌ی تبليغات بزرگي برعليه يزيد و بنی‌امیه شد.

 امام حسين(ع) علی‌اصغر را بر روي دستان خود گرفت و به برابر جمعیت کوفه آورد و فرمود: «فَاسقُوهُ‏ شَربَةً مِنَ‏ الماءِ»،[4] یعنی: اين بچه‌ي شيرخوار را جرعه‌ي آب بدهيد [تا از تشنگي وفات نكند]. آن نوزاد كه جنگ نمي‌كرد، اسلحه نداشت و معنی بيعت نكردن امام حسین(ع) را نمي‌دانست. آن نظامي بی‌عقل به جاي اينكه حركت معقولی انجام دهد، به حرمله دستور داد تيراندازي كند. حرمله گلوي علی‌اصغر را نشانه گرفت. امام حسين(ع) ديد علی‌اصغر تكاني خورد، به‌دقت كه نگاه كرد، ديد كه علی‌اصغر را با لب تشنه تيرباران كرده‌اند.

شهادت امام حسين(ع) و علی‌اصغر شش‌ماهه با لبان تشنه، ضربه‌اي به تشكيلات حكومتي يزيد زد كه ديگر قادر نشد ادامه‌ي حيات دهد. يزيد، عبیدالله‌بن‌زياد و عمربن‌سعد نفهميدند كه وجدان تمام انسان‌ها در آينده از آنان سؤال خواهد کرد كه اگر با امام حسين(ع) بر سر بيعت نكردنش جنگ مي‌كرديد، پس چرا فرزند شش‌ماهه‌اش را تيرباران كرده‌ايد؟ در دنياي امروز جنگ را به دو قسم تقسيم مي‌كنند. يكي جنگ انساني و ديگری جنگ ضد بشري است. آيا تيرباران كودك شش ماهه جنگی انساني است؟ سكينه(س) مي‌گويد: من در روز يازدهم محرم پیکر پدرم امام حسين(ع) را يافتم و به اندازه‌ي گريستم كه غش كردم. در حال غش بودم كه پدرم گفت: تو اينجا نمی‌ماني و خواهي رفت، پس گريه و جزع‌وفزع نكن، نگذار كه خون من پایمال شود و نهضت مرا تكميل كن و شخصيت بنی‌امیه را منكوب بنما. سكينه مي‌گويد: در عالم رويا عرض كردم: من چه كار مي‌توانم بكنم؟ فرمود: از من به امت جدم سه سفارش و پيام ببر. اول اينكه بگو امام حسین(ع) را تشنه لب به قتل رساندند، دوم اينكه بگو فرزند شش‌ماه‌ي او را بر روي دستانش تیرباران كردند و سوم بگو كه آن‌ها بعد از كشتن پدرم روي سينه‌اش اسب دوانيدند. ملاحظه مي‌شود كه هر سه مطلب بسيار كوبنده است و هر شنونده‌ای که به حقوق بشر و انسانیت آشنا باشد، اين پرسش‌ها را از بنی‌اميّه مي‌كند که ای بنی‌امیه، اگر در جنگ غالب شدی، پس اين اعمال ضد انساني تو چه معنایي دارد؟

امام حسين(ع) آن سفارش‌ را به دخترش كرد و ائمه(علیهم السلام) اين سفارش آن حضرت را دنبال كردند و آن را در مكان‌ها و زمان‌هاي مناسب بازگو کردند تا جایی كه فرمودند: «مَنْ‏ بَكَى‏ أَوْ أَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ».[5] یعنی: هر كس بر امام حسين(ع) بگريد و يا كسي را بگرياند و يا خودش را در جمع گريه كنندگان قرار دهد، خداوند تبارک‌وتعالی همه‌ي آنان را می‌بخشد و به بهشت مي‌برد. اين یک حديث واقعی است كه ائمه(علیهم السلام)  آن را فرموده‌اند. زيرا امام حسين(ع) با اين حديث در تاريخ بشريت جاويدان مي‌‌‌ماند. تفكر، روش، برنامه‌ و صراط مستقيم امام حسين(ع) در دنيا و جامعه‌ي انساني ابديت مي‌يابد و افرادي مانند يزید نمي‌توانند خودخواه و مستبد بار بیایند و به نام اسلام حكومت كنند.

انسان نبايد با ديدن و شنیدن اين احاديث شك و ترديد كند. فردی ممکن است به اسلام، پيغمبر(ص)  و ائمه(علیهم السلام) خوش‌بین باشد و به مقام ولايت و امامت ايمان داشته باشد. چنین فردي با شنیدن این‌گونه احاديث آن را انكار نمي‌كند. حتي به این فکر نمی‌افتد که بايد برود و مشكلات قرآنی و رواني را از اهلش سؤال کند. اما فردي که در مسجد و يا در جلسه‌اي ديني با شك، دودلي و انكار به اين نوع احاديث را گوش فرا دهد، هر سخن حقّي كه بشنود فوراً آن را انكار مي‌كند. او نمی‌اندیشد كه آغاز خلقت آسمان، زمين و انسان چگونه بوده است و چگونه پايان خواهد یافت. بعضي از همان ابتدا با نظر انكار به مسجد مي‌روند و حتی اگر فردي به روايات، احاديث و قرآن خوب آشنا باشد و مراد معصومین(علیهم السلام)  را به خوبی بیان کند، باز هم در سخنانش ترديد و شك مي‌كنند. درصورتی‌که شايسته‌ي مقام يك انسان مسلمان اين است كه بداند تمام مسائل اسلام بر پايه‌ي حق و منطق استوار است.

چه اشكالي دارد كه انسان حديث: «مَنْ‏ بَكَى‏ أَوْ أَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ»،[6] را قبول كند و بداند كه رحمت و عنايت خداوند غیرمتناهی است و مانعي ندارد كه خداوند گوشه‌اي از بهشت را به كسي كه بر امام حسين(ع) گريه كرده است، عنايت كند، زيرا كه حيات آن حضرت حيات قرآن، اسلام، عدل و حق است. اگر روش آن بزرگوار در جامعه زنده شود، حكومت‌های استبدادي منکوب مي‌شوند، پس گريه كردن بر امام حسين(ع) در حدّ شرع و عقل صحيح است. البته صحيح نيست كه عمل باطلي به نام آن حضرت انجام يابد، ولي گريه كردن كه باطل نيست. اهل‌بیت: بر مظلومیت امام حسین(ع)  گريه مي‌كردند. براستی كدام انسان است كه آن وضع رقت‌بار را بشنود و اشك از چشمانش جاري نشود؟ اگر قلب او متأثر شود، طبيعي است كه اشك از چشمانش سرازير می‌شود. اگر انسان تاريخ صحيح و اصیل جريان كربلا را بشنود و متأثر نشود، انسانی غیرطبیعی است. انسان متعادل در جایی که باید بخندد، می‌خندد و در جایی که باید گريه کند، مي‌گرید.

معتقد نيستم كه انسان بايد هر باطلي را به نام حديث قبول كند. خود پيغمبر اسلام(ص)  فرموده است كه درباره‌ي آن حضرت مطالب گزاف و احادیث دروغ زياد گفته خواهد شد، آن‌ها را قبول نكنيد و در ادامه‌ی همان فرموده است که هر كس که سخن دروغي را به آن حضرت نسبت دهد، جايگاه او در جهنم است. احاديث زيادي به رسول‌الله(ص) و ائمه(علیهم السلام)  به دروغ نسبت داده‌ شده است و انسان نبايد آن‌ها را قبول كند. پس انسان نبايد با  بدبيني به آموزه‌هاي ديني بنگرد و باید درستي آنها را از اهل فن سؤال كند.

مؤمن به اسلام بايد در تمام كارهايش منظم باشد. امام حسين(ع) به وسیله‌ی نظم در کارها شخصيت بنی‌امیه را منكوب كرد. به‌طوری‌که بعد از جريان كربلا همان يزيدی که آن حضرت را مجبور به بيعت کردن کرده بود، سقوط کرد و نتوانست باقی بماند. بعد از جريان كربلا اهل‌بیتِ امام حسين(ع) را به صورت اسير به شام بردند. زينب(س)  تعبيراتي به یزید خطاب نمود که نشان مي‌دهد يزيد در مدت يك ماه بعد از شهادت امام حسين(ع) بسیار سقوط كرده بود. زينب(س)  خطاب به شخص يزيد گفت: «إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ‏ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ»،[7] یعنی: من به اندازه‌ای منزلت تو را پَست و حقير مي‌دانم که نمی‌خواهم نام تو را به زبان بياورم. يزيد به اندازه‌اي پست و حقير شد كه زينب(س) اين تعبيرات را به او گفت و او نتوانست حرفي بزند زيرا كه سقوط كرده بود و شخصیتش به وسيله‌ي نقشه‌ها و برنامه‌هاي صحيح امام حسين(ع) كوبيده شده بود. يزيد، عبیدالله‌بن‌زياد و عمر‌بن‌سعد و اهل كوفه همه‌ سقوط کردند، به‌طوری‌که جمع زيادي از اهل کوفه در مسجد كوفه جمع شدند و با پشیمانی بر سر زدند و نتوانستند به منزل‌هايشان برگردند. آنان مورد سرزنش همسران و فرزندانشان واقع شدند، چراکه به نوه‌ی پیامبر خودشان، امام حسين(ع) ، ظلم آنچنانی كرده‌ بودند و ایشان را بی‌رحمانه به شهادت رسانده بودند. وقتي كه مختار برعليه بنی‌امیه خروج كرد، توابين به مختار پيوستند و انتقام سختي از بنی‌امیه و حاميان آن‌ها گرفتند. علت تمام اين كارها اين بود كه تمام عمل‌‌هاي حضرت امام حسين(ع) بر مبناي سیاست و نقشه‌اي صحيح بود.

سياست جالب امام حسين(ع)  كاملاً بی‌نقص بود. تمامي آن رجزها، شعرها و سخنان آن حضرت در قلب انسان‌ها باقي ماند و بعدها در وجدان افراد انسان‌ها اثر گذاشت. در زيارت جامعه‌ي كبيره كه امام هادي(ع)  آن را انشاد نموده است، اینگونه آمده است: «...وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ‏ الْبِلَادِ....».[8] يعني: اي امامان معصوم شما سياستمداران آبادي‌هاي ممالك اسلامي هستيد. امام حسين(ع)  نيز سياستمدار برجسته‌اي بود كه سياستش هرگز به خطا نرفت. آن حضرت سياستمدار به حقی است كه خودش را در راه هدف الهي خويش فدا داد و شخصيت يزيد و بنی‌امیه را طوري منكوب كرد كه در طول تاريخ از ميان رفتند. بنی‌امیه بعد از جريان كربلا در اندك زمانی با بدترين وضع منقرض شدند. آخرين خليفه‌ي بنی‌امیه از ابومسلم خراساني شكست خورد، به مصر گريخت و نام و نشاني از آنان در ممالك اسلامي باقي نماند. بعد از انقراض بنی‌امیه روزنه‌اي براي پيشرفت فرهنگ اسلامي باز شد و امام محمدباقر(ع)  و امام جعفر صادق(ع)  مكتب اسلام را گسترش دادند.

اگر كسي در شب شام غریبان به كربلا سر بزند، می‌ببیند که خانم‌ها هيچ پناه و امدادكننده‌اي ندارند. من صحنه‌ي آن شب را با اين اشعار به پايان مي‌برم:

 

نكوتر بتاب امشب ای روي ماه

 

كه روشن كني روي اين بزمگاه

بتاب امشب اي مه كه افلاکیان

 

ببينند جانبازي خاكيان

رقيبان به يكديگر آميخته

 

صراحي شكسته قدح ريخته

به یک سوي ساقي برفته ز دست

 

به سوي دگر مطرب افتاده مست

مگر نوح بيند كزين موج خون

 

چسان كشتي آورد بايد برون

كند جامه موسي به تن چاك چاك

 

عصا بشكند بر سر آب و خاك

مسيحا اگر بيند اين رستخيز

 

صليب و سلب را كند ريز ريز

محمد سر از غرفه آرد برون

 

ببيند جگر گوشه را غرق خون[9]

 


[1]- بحار الأنوار (ط - بيروت)، جلد ‏42، صفحه‌ی256.

[2]- رَجَعْنَا إِلَى رِوَايَةِ الْمُفِيدِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِنِّي جَالِسٌ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي‏ إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ فُلَانٌ‏  مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُه‏ وَ أَبِي يَقُولُ:

 

يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ-

 

كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ‏

مِنْ صَاحِبٍ وَ طَالِبٍ قَتِيلٍ-

 

وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ‏

وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ-

 

وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي‏

فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَلِمْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِيَ الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ وَ أَمَّا عَمَّتِي فَلَمَّا سَمِعَتْ مَا سَمِعْتُ وَ هِيَ امْرَأَةٌ وَ مِنْ شَأْنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الْجَزَعُ فَلَمْ تَمْلِكْ نَفْسَهَا أَنْ وَثَبَتْ تَجُرُّ ثَوْبَهَا وَ هِيَ حَاسِرَةٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَيْهِ وَ قَالَتْ وَا ثُكْلَاهْ لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِيَ الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِيَ الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي فَنَظَرَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع وَ قَالَ لَهَا يَا أُخْتَهْ لَا يَذْهَبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ وَ قَالَ لَوْ تُرِكَ‏ الْقَطَا لَيْلًا لَنَامَ‏  فَقَالَتْ يَا وَيْلَتَاهْ أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً  فَذَلِكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا وَ شَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ وَ قَالَ لَهَا يَا أُخْتَاهْ اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ يَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا يَبْقَوْنَ... (بحار الأنوار (ط - بيروت)، جلد ‏45، صفحه‌ی2).

[3]- سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی 169.

[4]- فرهنگ جامع سخنان امام حسين7، علی مویدی، صفحه‌ي 532.

[5]- اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، صفحه‌ی 11.

[6]- اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، صفحه‌ی 11.

[7]- اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، صفحه‌ی 184.

[8]- مفاتيح الجنان، زيارت جامعه‌ي كبيره.

[9]- استاد سرور ماسالي.

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
16
388
6851
7206
29937
41339
2805013

پیش بینی بازدید امروز
456


IP شما:18.223.238.150