يگانه منشاء نور عالم وجود، ذات حق است

   وَ بِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ،.

  حضرت على (ع) در مقام زمينه سازى خود را به صورت سائل در برابر پروردگار مى‏داند؛ زيرا بهترين روش براى بنده درخواست و طلب عفو به صورت بندگى است، فلذا در موقع شروع دعا مى‏گويد: «اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ» خدايا! من از تو سؤال مى‏كنم، سائل درگاه توام و اهل مسألت هستم. بعد در همين سؤال كردن نيز نهايت تواضع را انجام مى‏دهد. نه اين كه تواضع مى‏كند از مقام خودش كه مقام و الا و برترى دارد. نه، مقام بنده در مقابل خداوند هيچ گاه برترى نمى‏تواند داشته باشد، فلذا سؤالش را هم طورى انجام مى‏دهد كه خود را شايسته‏ى سؤال نيز نمي‏داند و عرض مى‏كند كه پروردگارا، بنده آن چنان كوچك و حقير است و آن چنان حالت ذلّت و فقر و بندگى توأم با عجز و بدبختى و فقر دارد كه هيچ گاه در برابر ربوبيّت تو حتّى حق سؤال نيز ندارد.

 

از گدا جز گدايى نيايد، بنده سراپا بنده است، فلذا واسطه مى‏آورد و مى‏گويد، من با اين واسطه‏ها سؤالم را انجام مى‏دهم تا در خودم كه بنده هستم شايستگى سؤال ايجاد كنم. آخرين واسطه‏اى كه عرض شد عبارت بود از: «وَ بِاَسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ» خدايا، يكى از واسطه‏هاى من اسماى مقدّسه‏ى تو است، آن چنان اَسمايى كه اركان تمام اشياء را پر كرده است. اشياء واقعيّات هستند، واقعيّت دهنده‏ى اشياء اسماى تو است. اشياء ميان تهى و خالى هستند. پركننده، جلوه دهنده، حيثيّت و اعتبار دهنده‏ى اشياء اَسماى تو است.

 گفتيم كه منظور از اَسماء، الفاظ نيست، بلكه اَسماء عبارت از تعيّنات حضرت حق است و به تعبير ساده‏تر منظور از اَسماء، صفات حقيقيه‏ى خداوند و جلوات خارجى خداوند متعال است. اين الفاظى را كه اسم مى‏ناميم، «اسمُ الاسم» هستند نه خود اسم. همچنين عرض كردم كه اسم اعظم نيز در بين اَسماء است، اَسمايى كه تعيّن حضرت حق هستند. اَسمايى كه از قبيل ظهورات حق است و باطن اشياء را پر كرده است و به باطن اين اشياء واقعيّت داده است. اسم اعظم نيز از اين اسماء مى‏باشد و از قبيل الفاظ نيست.

 پس يكى از واسطه‏هاى مولا على(ع) آن اسماء بود كه مى‏گفت: خدايا، من به واسطه‏ى آن اسماء از تو سؤال مى‏كنم. على(ع) به يك چيز عظيم متوسّل شده كه آن اسماى مقدس خداوند است. اَسمايى كه در عالم هر بيچاره‏اى را چاره ساز كرده است و هر ميان تهى و ميان خالى را پر و هر گداى مستمندى را غنى و هر ناچيز را چيز كرده است. على(ع) مى‏گويد: خدايا، من نيز يكى از آن اشياء هستم، پس تو مى‏توانى اركان وجود مرا نيز پر كنى و قادر هستى مرا نيز شى‏ء قرار بدهى و مى‏توانى مرا نيز اشراق نمايى و به من نيز كران تا كران واقعيّت و نور بدهى.

 «وَ بِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ» اين بيان حضرت على(ع) از نوع بيان حضرت ابراهيم(ع) است و جامعيّت مولا على(ع) از اين جهت است كه گاهى به زبان قرآن حرف مى‏زند و گاهى به زبان كامل‏ترين و واصل‏ترين انبياء سخنش را بيان مى‏كند. قرآن مجيد حضرت ابراهيم(ع) را از كامل‏ترين انسان‏ها براى ما معرّفى كرده است. وقتى حضرت ابراهيم(ع) با آتش نمرود مواجه شد جبرئيل(ع)براى پروردگار مراتبى از علم وجود دارد، كه يكى از آنها حضرت جبرئيل است كه معلم انبياء است و لذا حضرت جبرئيل مقام عظيم دارد. كه مظهر علم خارج از ذات خداوند متعال است گفت: اى ابراهيم، اگر حرفى و حاجتى دارى به من بگو. حضرت ابراهيم به جبرئيل(ع)گفت: من مى‏دانم كه تو مرتبه‏اى از مراتب علم حق هستى و اين سؤال تو نيز براى حق است ولى خداوند متعال نزديك‏تر و نافذتر از تو است، گرچه تو علم خارج از ذات حق هستى ولى من به صفت ذاتيه‏ى خداوند متوسّل شده‏ام و الآن در مقام قرب حق هستم. انس من با خدا قوى‏تر از تو است، من به واقعيّت حضرت حق نزديك‏تر هستم. فلذا علم حق و علم پروردگار به حال من كفايت مى‏كند. علم او به حال من، مرا از حرف زدن با تو بى‏نياز كرده است. من اكنون در مقامى هستم كه بدون سخن گفتن با تو با او حرف مى‏زنم.

 قرآن درباره‏ى علم ذاتى خداوند مى‏گويد: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها اِلّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلَّا يَعْلَمُها...» سوره‏ى انعام، آيه‏ى 59. از هيچ درختى برگى نمى‏افتد مگر اين كه خداوند افتادن آن برگ را مى‏داند. يعنى علم ذاتى خداوند شامل تمام جزئيّات آفرينش است و حضرت على(ع) كه مى‏گويد: «وَ بِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ»متوسّل به اين علم ذاتى خداوند شده است. مى‏گويد: پروردگارا، من سؤال مى‏كنم از تو به سبب علم تو، آن چنان علمى كه همانند ذات تو به تمامى اشياء محيط است. اين علمى كه حضرت على(ع) بر آن متوسّل شده، علمى بسيار قوّى است، اين علم علمِ ذاتى خداوند است كه بطن احتياجات انسان‏ها را مى‏داند به طوريكه حتى خود انسان‏ها آن احتياجات را نمى‏دانند؛ زيرا ما انسان‏ها روابط مكانى، زمانى، اصطكاك و برخورد خودمان را با موجودات اين عالم نمى‏دانيم كه كدام خير است و كدام شرّ است؟ امّا خداوند مى‏داند؛ زيرا علم ذاتى او نافذ بر تمامى اشياء است و اين علم نافذ و محيط خداوند است كه به انسان مدد مى‏دهد و حافظ انسان‏ها مى‏شود.

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح دعاي كميل (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.

 

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
94
4437
14074
9838
44865
46115
2773565

پیش بینی بازدید امروز
336


IP شما:18.227.114.125