گناهانى كه باعث از بين رفتن كرامتهاى انسانى مىشود
على(ع)مصاديق آنها را در اين دعا بيان مىكند و مىفرمايد: بعضى گناهان هستند كه پردهى انسان را پاره مىكنند ولى نشان نمىدهد كه كدام گناه است كه پردهى انسان را مىدَرَد و كدام گناه است كه پردهى كرامت و پردهى عفّت و يا پردهى امانت را پاره مىكند. تقوى، فهم، عقل، علم و دانش پردههاى كرامت انسانى هستند. بعضى از گناهان هستند كه اين پردهها را از انسان مىگيرند، مثلاً انسان عالِم بود ولى اعمالى انجام مىدهد كه سخن گفتنش، راه رفتنش، نگاه، خنده و برخوردش طعم و مزهى يك جاهل و احمق را نشان مىدهد. پس گناهانى هستند كه كرامت علم را از انسان مىگيرند و عصمت علم را پاره مىكنند، يا در انسان پردهى امانت هست، انسان مرتكب گناهانى مىشود كه در نتيجهى آن گناهان، حلال، حرام، مال مردم و مال خودش برايش بىتفاوت مىشود، مال ديگران را مانند شير مادر مىخورد، چرا؟
زيرا پردهى امانت پاره شده است. على(ع) كه به اين امر دانا است، مىگويد: بعضى از گناهان هستند كه پردهى عصمت را پاره مىكند و بعضى از گناهان هستند كه بلاها را نازل مىكند. بعضى از گناهان هستند كه باعث مصيبت مىشوند ولى نامى از اين گناهان نمىبرد، فقط مىگويد: خدايا، تو كمك كن كه من از آن حوادث بد كه رابطهى بين آن حوادث بد و بين عمل بد من است در امان باشم، يعنى آن معصيتها را ترك كنم و اين گناهان را انجام ندهم، يا اگر انجام داده باشم، موفق به توبه شوم. پس معلوم مىشود كه بين عمل و معصيت و بين اين بدبختىها رابطه وجود دارد. كلّياتش همانهايى بود كه قبلاً توضيح دادم، امّا در اين جا يك مطلب مهم ديگرى هم جاى بحث است و آن اين است كه كدام گناهان است كه پردهى عصمت را پاره مىكند و كدام گناهان است كه بلا نازل مىكند و كدام گناهان است كه انسان را غصّهدار مىكند و كدام گناهان است كه جامعه را بدبين مىكند؟ مىتوان به كمك روايات ائمّه عليهم السّلام، اينها را مشخص كرد ولى على(ع) در اين جا مشخص نكرده است و اين گونه بيان داشته است: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ»، خدايا، در من زمينهاى ايجاد كن، مرا شستشو بده و تطهير كن، مرا به فطرتم برگردان، زيرا بين من و عمل من و حوادث اين عالم رابطه است.
خدايا، عمل مرا اصلاح كن تا حوادث رو به رو شونده با من براى من مفيد و نورانى باشند، حوادث براى من معصيت بار نباشند. خدايا، گناهانى را بر من ببخشاى كه آن گناهان عصمت را هتك و پاره مىكند. العِصَمْ، جمع عصمت است و عصمت به معنى پرده است و در اين جا منظور از عصمت و پرده يك سلسله كرامتهاى انسانى است. انسان به حسب فطرت داراى كرامتهاى اخلاقى است. كدام انسان است كه شما به او بگوييد تو عالم و دانشمند هستى او بدش بيايد؟ كدام انسان است كه به او بگوييد تو عفيف هستى و او بدش بيايد؟ همهى اينها عصمت و كرامتهاى انسانى هستند. بعضى از گناهان هستند كه امانت انسان را مىبرند و انسان خائن مىشود. بعضى گناهان عفّت انسان را مىبرند و انسان داراى شَرَه مىشود. گناهانى هست كه علم انسان را از بين مىبرد و انسان، جاهل مىشود و گناهانى هست كه تقواى انسان را مىبرد و انسان لااُبالى و ولگرد مىشود. انسان لااُبالى به كسى گفته مىشود كه به حال او فرق نمىكند كه عقل او را بپسندد و يا نپسندد، به حال او فرق نمىكند كه ابليس از او خوشش بيايد يا نبوّت از او خوشش بيايد، براى او فرق نمىكند كه خداوند او را تأييد كند يا شيطان! گاهى انسان به حالت لااُبالىگرى مىافتد و اين به خاطر معصيتى است كه انجام داده است.
پس على(ع) مىگويد: خدايا، مرا عفو كن از آن گناهانى كه عصمتهاى مرا پاره مىكند و باعث مىشود كه من به يك انسان مهمل تبديل بشوم. از واقعيّت و از عصمت و از كرامتهاى انسانى به دور بيافتم و انسانى بىتفاوت و بىآبرو بشوم. از ارزشهاى انسانى دور بشوم و در نزد من ارزشهاى انسانى، بىارزش شود. مثلاً خيلى ديده شده است كه شما مىگوييد: آقا شما فلان كار را انجام ندهيد زيرا براى تو بد و قبيح است، در جواب مىگويد: «اى بابا» حالا از آن بدترش را نيز مىكنم. اگر بپرسيد كه آيا تو روزه مىگيرى؟ كلمهاى را در جواب مىگويد كه با آن كلمه بيشتر تحريك بكند، مىگويد: آيا تو هم شيخ شدهاى؟ يك كلمهى تحريكآميز مىگويد تا طرف مقابل ارزشهاى انسانى را رها كند. يا مىگويد تو هم به مسجد مىروى؟ خوب، جوابش اين است كه آرى من به مسجد مىروم. ملاحظه مىكنيد كه عصمت آن قدر پاره مىشود كه مكان مقدّس در نظر آنان قبيح مىشود و هيكل مقدّس و كار مقدّس قبيح مىشود. قرآن مجيد خطاب به اين چنين بيچارهها است كه مىفرمايد: «وَ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً سوره كهف، آيهى 104. » اين چنين افراد گمان مىكنند كه كار خوب انجام مىدهند؛ زيرا چشم عصمت، نابينا و پوشيده شده و چشم شَرَه باز شده است و در نتيجه از ديدگاه شيطان و فساد و شَرَه گمان مىكنند كه كار خوب انجام مىدهند. پس بايد ديدگاه عوض شود. على(ع) مىگويد: خدايا، اگر بخواهى كه در من زمينه ايجاد بشود تا من رحمت تو را تحويل بگيرم، اين سنخ گناهان مرا عفو كن، تا من از مقام و منزلت انسانيّت سقوط نكنم. انسانى است كه گمان مىكند سقوط از انسانيّت منزلت خوبى است. چنين فردى اهل منطق نيست، اصلاً منطق نمىفهمد و منطق سرش نمىشود. بايد او را رها كرد تا در سقوط بماند و بهمان رقم بميرد. وقتى يك نفر از انسانيّت سقوط كند و فعليّت حيوانى پيدا كند، به قول حكما صورت او، صورت حيوانى و فعليت او، فعليّت حيوانى است. قطعاً حقيقت انسانيّت را درك نخواهد كرد.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح دعاي كميل (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.