مشكلاتي كه در اثر هبوط براي انسان پيش آمد
حقيقت انسان آن چيزي نيست كه در ظاهر ديده ميشود، چراكه انسان از دو بعد ظاهر و باطن تشكيل شده است، يا به عبارت ديگر وجود انسان داراي ملك و ملكوت است.
در روايتي از امام علي (عليه السلام) و نيز در روايت ديگر از امام صادق (عليه السلام) كه هر دو يك مضمون را دارند، آمده است كه انسانها در دنيا به دنبال راحتي هستند در حاليكه خداوند آن را در دنيا قرار نداده است و اين عالم را به گونهاي خلق نكرده است كه زندگي در آن براي انسان همراه با آرامش و راحتي باشد. حديث معروف «البَلاءُ لِلوِلاء» بيانگر اين است كه براي كسانيكه به توحيد و ولايت نزديكترند در اين عالم بلا و سختي بيشتري وجود دارد.
اگر حتي يك هزارم مصائب حضرت زينب (سلام الله عليها) براي زني كه فلان كرسي را دارد يا فلان مقام را اشغال كرده است، پيش آيد نميتواند تحمل كند و حتي ممكن است به مرحله كفر نيز برسد چراكه ظرفيت وجودي كم و قدرت تعقل پايين است. مقدرات اين عالم براي انسان همچون تازيانه سخت است تا اينكه نظام خلقت آنچه را كه در وجود انسان قرار دارد، آشكار كند و اينگونه انسان بخشنده از انسان طمعورز و انسان ضعيف از انسان داراي قدرت تعقل متمايز شود.
در تاريخ يك داستان از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه البته سند قوي ندارد؛ بر اساس اين داستان، مردي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به منزل خود دعوت كرد و براي حضرت غذايي آماده كرد. در همان حال مرغ خانه آن مرد بر روي ديوار تخم گذاشت، آن تخم مرغ از روي ديوار غلت خورد ولي ميخ روي ديوار مانع افتادن آن شد. مرد گفت: يا رسول الله تعجب كرديد؟ حضرت فرمود: بله، مرد پاسخ داد: از اين قبيل اتفاقها در منزل ما زياد ميافتد، من از زماني كه خود را شناختهام ناراحتي و ضرر نديدهام پس معلوم ميشود كه دست خداوند بر سر ما است. در اين حال رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بدون اينكه غذايي ميل كند برخاست و فرمود: جايي كه در آنجا كسي دچار رنج و مشقت نشود مورد رحمت پروردگار قرار نميگيرد.
در نهج البلاغه آمده است كه حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «فَقَرََّ منها ما كان حُلواً و كَدرَ منها ما كان صفَّا و قد اَمَرَّ مِنها ما كان حُلوا»: دنيا آنچه را كه شيرين است و با زحمت به دست ميآوريد تلخ کرده و با مرارت همراه ميكند و آن زندگي صاف و بي رنج را كه بدست آورده بوديد با رنج و ناراحتي مخلوط ميكند؛ «فَلَم يبقَ منها اِلا سَمَلَة كَسَمَلَه العَداوَه»: از زندگي و عيش آن چيزي باقي نميماند جز مانند آبي كه در ته ظرف باقي مانده است، يعني لذت دنيا نسبت به زحمت آن كم ميشود؛ «مَن الستَغني فيها فَتِنَ و مَنِ الفتَقَرَ فيها حَزُنَ»: كسي كه در دنيا غني شد دچار فتنه و بلا ميشود و كسي كه فقير شد سراپا غصه و آه ميشود، يعني در دنيا هم غني و هم فقير دچار زحمت و ناراحتي هستند؛ «و مَن ساعاها فاَسَفّوا مَن قَعِدَ عنها و اعتَده»: هركس براي دنيا كوشش كند، دنيا از او سبقت ميگيرد و هركس دنيا را رها كند، دنيا او را دنبال ميكند؛ «مَن اَبصَرَ بها بَصَرَتهُ و مَن اَبصَرَ اِلَيها اَعمَدهُ ».
دنيا انسان را به سمت زحمت و رنج كه از مقدرات عالم طبيعت است ميكشاند و اولياي الهي كه اين عالم را شناختهاند در برابر مشكلات زانو خم نميكنند.
مرد آن است كه در طبيعت دهر سنگ زيرين آسيا باشد، انسان قوي كسي است كه در مقابل مشكلات خم به ابرو نياورد و به جايي برسد كه حضرت جبرئيل (عليه السلام) بر او آفرين بگويد.
آيه 117 سوره مباركه طه ميفرمايد: ﴿إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴾[1]؛ خداوند به حضرت آدم (عليه السلام) ميفرمايد كه ابليس دشمن تو و زوجت است، آگاه باشيد كه شما را از جنت بيرون نكند كه اگر چنين شود به رنج و مشقت خواهيد افتاد.
نكته قابل تأمل اين است كه رنج و زحمت انسان در دنيا به چه جهت است؟ آيا درست است كه اين رنجها را انتقام خدايي و تازيانه غضب الهي پنداشت؟ بايد دانست كه رنجها و سختيهاي دنيا براي اين است كه استعدادهاي باطني انسان ظهور كند، شاهد اين مطلب آيه دوم سوره مباركه انسان است كه ميفرمايد: ﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[2]؛ در اين آيه «نَبتَليه» به معني آزمايش آمده است، آزمايشي كه باعث ظهور باطن انسان ميشود. اگر «نَبتَليه» با «تشقي» كه در سوره مباركه نساء آمده است، مقايسه شود كنه مطلب به دست ميآيد.
بــه دريـــا گـفت كـــوه بـا وقـــاري | كه اين جوش و خروش و جزر و مد چيست | |
چــــرا يـك لحظـــهات آرام نبـــــود | چـــرا آنــي نـداري جـــاي خــود زيست | |
بــه قعــر انـدر تـو را گــر لؤلؤيي است | وجـــود مـن هم از گــوهر تهـــي نيست | |
جـوابش داد كــه ميكــوشم تا خــود | بــرآرم لـؤلـؤي خــود، كــوهكن كيست؟ |
منظور از شعر مذكور اين است كه دستگاه خلقت مانند دريا است كه بايد پيوسته موج و خروش داشته و به ساحل خود برخورد كند تا استعدادش بروز كرده و به فعليت تام برسد. خداوند در سوره مباركه بلد نيز با همين مضمون ميفرمايد: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ﴾[3]؛ راغب در مفردات «كَبَد» را «مَشقَّه» معني كرده است.
از حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) روايت شده است كه افرادي كه در اين عالم دچار درد و رنج نميشوند افراد سعادتمند نبوده و مورد رضاي پروردگار نيستند.
﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[4]؛ آساني و يسر از مشكل و عسر متولد ميشود و خداوند براي تأكيد بر اين مطلب دو بار به دنبال هم آيه را تكرار ميكند. منظور از «يسر» در اين آيه انس با خداوند و سعادت انسان است كه اين سعادت از سختيها و منگنههاي اين عالم متولد ميشود.
خداوند در سوره مباركه انشقاق ميفرمايد: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾[5]؛ در مفردات راغب آمده است: «الكَدح: السَّعي و العَناءُ»، يعني «الكَدح» به معني كوشش و زحمت است. كمال انسان در رنج است و هركس كه دچار سختي شود به سعادت ميرسد و در غير اين صورت در زيان و نكبت خواهد بود.
برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب تفسير موضوعي قرآن کريم(مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.