وَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ، وَ اَسْئَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَنى مِنْ قُرْبِكَ وَ اَنْ تُوزِعَنى شُكْرَكَ، وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِكْرَكَ
«وَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ» خدايا، من به وسيلهى ذكر و ياد تو به تو نزديك شدم و تو هم توجّه كردى و مرا ياد نمودى، زيرا در قرآن اين چنين وعده دادهاى «اِهْبطُوا مِنْها جَميعاً فَاِمَّا يَأتَينَّكُمْ مِنّى هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُداىَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 2 سورهى بقره، آيهى 38. »؛ در زمين مستقر شويد و من به سوى شما هدايت و دين مىفرستم، هيچ خوف و ترسى براى تبعيّت كنندگان از دين وجود ندارد. خدايا تو به وعدهات عمل كردى، حالا من از تو مىخواهم كه كمالات وجودى مرا به من اعطا بكنى و معايب و كمبود ذاتى مرا برطرف كنى. خدايا، بين خودم و بين تو يك حقيقت بزرگ را واسطه قرار مىدهم و آن ذات پاك مقدّس تو است. خود تو را در محضر تو شفيع قرار مىدهم و مىدانم كه اين حقيقت مطلق يعنى ذات پاك تو اصلاً قابل ردّ نيست،
فلذا مىگويد: «وَاَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ» خدايا، من ذات تو را بين خودم و تو شفيع قرار مىدهم. على(ع) در مقابل خواستهاى خودش و شفيع قرار دادن ذاتِ احديّت براى ذات احديّت از خدا هيچ طلبكار نيست و تماماً متوجّه بندگى و عبوديّت خودش است، فلذا مىگويد: خدايا، من بندهى دست خالى، مستمند و فقير درگاه احديّت تو هستم. على (ع) تواضع، ادب عبوديت و بندگى را از ياد نمىبرد، و مىگويد: »وَ اَسْئَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَنى مِنْ قُرْبِكَ وَ اَنْ تُوزِعَنى شُكرَكَ وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِكْرَكَ« خدايا، من تو را جواد بدون عِوَض مىشناسم، تو را به خودت سوگند مىدهم كه مرا به قرب خودت نزديكتر كنى و در قرب خودت به من استقرار دهى. مىدانيد كه دنيا دار غرور است و انسان بايد هميشه از خداوند طلب عنايت كند؛ اين دنيا، دنياى هوس و تمايلات نفسانى است، فلذا على(ع) مىگويد: خدايا، عنايتى كن كه من به عقب برنگردم بلكه دائماً در كمالات انسانى اوج بگيرم، به طورى كه از اوضاع اين عالم متأثر نشوم بلكه بر اوضاع اين عالم اثر مثبت بگذارم.
«وَ اَنْ تُوِزعَنى شُكْرَكَ» خدايا، من وجود تو را در محضر تو شفيع قرار مىدهم به اين كه من در تمام حالات خودم، تو را صاحب نعمت بدانم و هيچ وقت كمبود و كاستى احساس نكنم؛ زيرا احساس كاستى و كمبود كردن دليل عقده است. فلذا قرآن كريم مىگويد: اگر شكر بكنيد و شكرگزار خداوند باشيد، خداوند هم نعمتهاى شما را زياد مىكند. «وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِكْرَكَ» خدايا، انسان در اين عالم معصيتهايى دارد و در مقابل حوادث و پيشامدها و حملات ناخواستهى اين عالم واقعاً در مىماند و در امور زندگى مورد هجوم و غضب و رنج و ملال واقع شده و به صدها درد مبتلا مىشود. اين حوادث نظم عقل و مغز را تبديل به نابسامانى مىكنند و باعث غفلت انسان از ياد خدا مىشوند و انسان از ياد و ذكر و از توجه به نعمتهاى خداوند باز مىماند. پس خدايا، از تو مىخواهم و خود تو را بر تو شفيع قرار مىدهم تا ياد و ذكر نهانى خودت را به من «الهام»كنى. على)ع( مىگويد: خدايا، تو مسلّط و غالب و قاهر هستى و قلبها در يَدِ قدرت تو است.