شرح مختصری از زندگی علمی و فرهنگی استاد محمد اسماعیل صائنی به روایت ایشان :
اینجانب محمد اسماعیل صائنی در بهار سال 1311 هجری شمسی در شهرستان زنجان به دنیا آمدم.پدرم جامع المعقول و المنقول زاهد فرزانه مرحوم شیخ اسحاق صائنی«رضوان اللّه تعالی علیه»میباشد.
برحسب روش متداول آن زمان در هفتمین سال بهار عمر به دبستان رفتم، دبستانی به نام توفیق که به مدیریت دانشمند فاضل و زاهد مرحوم رضا روزبه اداره میشد، در کلاسی به نام شعبه اول دروس کلاس اول و دوم را د ریک سال به اتفاق چند نفر از شاگردان ممتاز به اتمام رساندم.
پس از طی دوره دبستان به دبیرستان رفتم، در همان ایام و پیش از آنکه به اخذ دیپلم نائل شوم مرحوم پدر بزرگوارم هر روز عصرها و شبها بطور مرتب مرا به معارف و علوم دینی آشنا میفرمود.
بطوری که بخش مهمی از علوم صرف و نحو و همچنین کتاب گوهر مراد و شرح الهدایه میبدی و قسمتی از اشارات را در آن زمان فرا گرفتم، همچنین هیئت قدیم و کتاب خلاصة الحساب و تقویم رقمی و قسمتی از هندسه اقلیدس را در محضر ایشان و بخشی را در خدمت حکیم و ریاضی دان مرحوم آقا سید محمود نظام تحصیل کردم.
کم کم مرحوم پدرم پیشنهاد میفرمود که ترک دبیرستان کرده و در رشته علوم دینی به جمع طلاب در آیم، لیکن شرایط زمان و جو دبیرستان و دوستان که سخت مرا آشفته کرده بود، ممانعت مینمود.
قیافه بعضی کتابها را درست بخاطر دارم مثلا مطول با عظمت قطر و حواشی ریز مرا سخت به وحشت میانداخت.
تا اینکه عنایت حق عز اسمه دستم را گرفته و شبی خواب بسیار صریح و نافذ و توجه شخصیتی الهی و ملکوتی در من اثر عمیق کرد، پس از بیداری اساسا تصمیم عوض شد و جنبهای خاص به اسلام و علوم اسلامی د رخود احساس کردم و بالأخره تسلیم پیشنهاد و امر پدرم شدم.و مشغول تحصیل گردیدم، تقریبا تا کتب رسائل و مکاسب را در زنجان در خدمت معظمله و در محضر دیگر از اساتید مسلم رضوان الله علیهم اجمعین تمام کردم و در ضمن تحصیل مشغول تدریس نیز بودم.
در اواخر سال 1329(ه.ش)جهت ادامه تحصیل به قم مشرف شدم و توسط مرحوم آیة اللّه آقای حاج سید احمد زنجانی(قدس سره)در مدرسه حجتیه مستقر شدم و تا آخر دوران تحصیل که حدود پانزده سال طول کشید در یکی از حجرههای ان مدرسه سکونت داشتم.چند ماه پس از تشرف به قم با مرحوم علامه طباطبایی(رضوان الله علیه)از نزدیک آشنا شدم که حضرت استاد نیز توجه خاصی به حقیر پیدا کردند.
حقیر از آن وجود با برکت استفادههای بسیار بردم، از جمله منظومه حکیم سبزواری، الهیات شفاء، دوره کامل اسفار را از محضر ایشان بهره بردم و علاوه بر آن در جلسات مستمر شبهای پنجشنبه و جمعه حضور داشتم، که هر هفته بطور مداوم تشکیل میشد و حدود ده دوازده نفر از فضلا حوزه نیز حضور داشتند.در آن جلسات بحثهای بسیار عمیق فلسفی و احیانا عرفانی مطرح میشد و آخرین نظریه از طرف علامه مرحوم مطرح میگردید و جدا روحی در کالبدها میدمید.بحمد الله تعداد زیادی از دوستان آن جلسه در قید حیاند(ادام الله برکات وجودهم)و بعضیها به درجه شهادت رسیدهاند(اعلی اله درجاتهم).
قسمت عمده درس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آیة الله سید محمد محقق داماد(قدس سره) که در تحقیق و دقت نظر کم نظیر بودند استفاضه کردم و تقریبا یک دوره و نصف خارج اصول در درس ایشان حاضر شده و اکثر مطالب آن را تقریر کرده و نوشته ام.همینطور چند کتاب از فقه را که بعنوان درس خارج تدریس میکردند مشتاقانه استفاده کردم.
همچنین در درس خارج اصول، مباحث و ادله عقلیه حضرت امام خمیننی«قدس سره الشریف» بطور کامل حضور داشتم و نیز بحث استصحاب و تعادل و تراجیح که تمام آن بحثها را نوشتهام و از ایشان نیز بهرههای بسیاری بردم.در درس خارج فقه مرحوم آیة الله العظمی آقای بروجردی«قدس سره الشریف»«در ایامی که در قم بودم بطور اکثر حضور مییافتم.
در طول اقامتم در قم اشتغال به تدریس نیز داشتم و پس از تبعید حضرت امام«قدس سره» اولین جلسه برای تشکیل جامعه مدرسین قم در اوائل امر در حجره اینجانب در مدرسه حجتیه تشکیل گردید و تصمیمات اولیه در آنجا گرفته شد.
از سال 1343 شمسی بنا به اصرار اهالی متدین زنجان و احساس وظیفهای که میشد تا الان در زنجان اقامت نمودهام.مسجدی وسیع در مرکز شهر برای انجام وظائف شرع یحقیر بنا کردهاند و اینجانب آن را به نام مسجد رسول الله(ص)نامیدم و از زمان اقامتم در زنجان تاکنون مشغول انجام وظائف شرعیه میباشم، از قبیل تدریس فقه و اصول و فلسفه و تفسیر قرآن مجید و درس اخلاق، و اصول دین برای طبقه جوان و شرح و بیان تمام نهج البلاغه و تمامی روایات کتاب شریف توحید صدوق و خدمات دیگر که فعلا نیز مشغولم و اکثر مباحث اینجانب یا نوشته شده و یا در نوار ضبط گردیده است تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.