درتفسير«سبحان الله»

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ السِّجْزِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمْزَةَ الشَّعْرَانِيُّ الْعَمَّارِيُّ مِنْ وُلْدِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ يَحْيَى بْنِ عَبْدِ الْبَاقِي الْأَذَنِيُّ بِأَذَنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ الْمَعَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ عَنْ يَحْيَى بْنِ عُقْبَةَ بْنِ أَبِي الْعَيْزَارِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَجَّارٍ عَنْ يَزِيدَ بْنِ الْأَصَمِّ قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا تَفْسِيرُ سُبْحَانَ اللَّهِ قَالَ إِنَّ فِي هَذَا الْحَائِطِ رَجُلًا كَانَ إِذَا سُئِلَ أَنْبَأَ وَ إِذَا سَكَتَّ ابْتَدَأَ فَدَخَلَ الرَّجُلُ فَإِذَا هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَفْسِيرُ سُبْحَانَ اللَّهِ قَالَ هُوَ تَعْظِيمُ جَلَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَنْزِيهُهُ عَمَّا قَالَ فِيهِ كُلُّ مُشْرِكٍ فَإِذَا قَالَهَا الْعَبْدُ صَلَّى عَلَيْهِ كُلُّ مَلَكٍ»؛ظاهر حدیث نشان می­دهد که عمر در مسجد نشسته بود و شاید بعد از نماز بوده است، شخصی نزد او آمد و سوال کرد: سبحان­الله به چه معناست؟

 عمر در اوایل خلافت به سوال­ها جواب می­داد ولی بعدها در بعضی از مسائل و معنای آیات که معطل مانده بود، احتیاط می­کرد و جواب نمی­داد. مثل اینکه ماجرای این سوال برای اوایل خلافت نبود، بعدها پیش آمد که عمر استاد شده بود. وقتی از او سوال شد سبحان الله به چه معناست؟ اندکی فکر کرد و گفت پشت این دیوار مردی است. منظور از پشت دیوار خانه امیرالمومنین(علیه­السلام) است چون خانه حضرت مجاور مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) است، من از آنجا استنباط کردم که عمر در مسجد بوده است. عمر او را به حضرت علی (علیه­السلام)راهنمایی کرد و گفت پشت این دیوار، مردی است که اگر مطلبی از او بپرسید جواب می­دهد و اگر سوال نکنید ساکت می­ماند، پر حرف نیست قبل از اینکه مطمئن شود که مستمعان حوصله گوش دادن دارند، مطلبی را مطرح نمی­کند اما اگر سوال کنید و متذکر شوید مانند دریا به جوش می­آید و حرف می­زند، این سوال را از او بپرس. سوال کننده می‌گوید که علی (علیه السلام)را یافتم و از او سوال کردم: «يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَفْسِيرُ سُبْحَانَ اللَّهِ»؛قبل از بیان پاسخ حضرت به این سوال لازم است مقدمه کوتاهی درباره اسماء پروردگار بیان شود.

 از نظر تقسیمات کلی، برای خداوند عالم دو نوع اسم و صفت وجود دارد؛ بعضی از اوصاف هستند که اگر در خداوند متعال وجود نداشته نباشد دلیل بر نقص است بنابراین پروردگار متعال باید متّصف به آن صفت باشد، به این نوع از صفات، صفات جمال می­گویند. جمال  به معنای زیبایی وحسن است. اثبات بعضی از اوصاف سبب زیبایی و حسن ذات خداست و ذات پروردگار سراپا حسن و زیبایی است که اگر این صفات از ذات خداوند متعال نفی شود در این­صورت ما به حسن و زیبایی پروردگار لطمه زده­ایم. مثل صفت عالم؛ چراکه اگر علم بر ذاتی اثبات شود،برای آن ذات حسن و جمال حساب می­شود. به این دسته از صفات در اصلاح روایات صفات جمالیه خداوند و در اصطلاح علم کلام، صفات ثبوتیه می‌گویند. در روایات و دعاها، جمال را برای خدای عالم اثبات کرده­اند، مثلا در دعای سحر می­خوانیم: «اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ[1]»؛در این دعا بنده، زیبایی و جمال پروردگار را متذکر می­شود و بعد می­گوید خدایا در تو بی­نهایت زیبایی وجود دارد، در میان زیبایی­ها با آن صفت که از همه زیباتر است وخودت به آن علم داری، تو را می­خوانم. بعد خود بنده، به صحبتی که کرده فکر می­کندو می­گوید که سخن عجیبی گفتم، مگر می­شود یک صفت خداوند زیبا باشد و یکی دیگر زیباتر؟ اگر یکی زیبا و دیگری زیباتر باشد در این صورت باید اوصاف پروردگار دارای مراتب و تفاوت باشد، حال آن‌که در میان صفات پروردگار تفاوتی وجود ندارد. ذات، غیرمتناهی و صفات غیرمتناهی است. به همین دلیل در ادامه، سخن خود را عوض می­کند و می­گوید: خدایا  تمام صفات تو در سر حد زیبایی است، من با تمام زیبایی­های تو، تو را می­خوانم.بنابراین صفات جمالیه صفاتی می‌باشند که به­صورت مطلق برای خداوند ثابت هستند که تقریبا تمام آن صفات در دعای جوش کبیر آمده است.دسته دوم صفات خداوند، صفات جلالیه هستند. یعنی خدای عالم اجل و عالی­تر از آن است که آن صفات در او وجود داشته باشد. به این صفات در اصطلاح روایات، صفات جلالیه و در اصطلاح علم کلام صفات سلبیه گفته می‌شود. صفاتی که اگر آن­ها را به ذات پروردگار نسبت داده شود، دلیل بر نقص و محدودیت است که این صفات برای خداوند اثبات نمی­شود.

آیا ما می­توانیم صفات جمالیه و جلالیه پروردگار را در نزد خودمانبیابیم؟ چنین امری برای کسی امکان دارد که ذات مقدس را آن­گونه که شایسته است بشناسد، هر کس معرفت ندارد حق ندارد درباره پروردگار و اوصاف او صحبت کند چون در این صورتگرفتار تشبیه و تمثیل می­شود و به بیراهه می­رود. از همین رو علمای کلام می­گویند: صفات خداوند متعال توقیفیه است. توقیفیه به مسائلی گفته می­شود که کارشناس آن شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)و ائمه دوازده­گانه (علیهم السلام) هستند. به همین دلیل است که ما همیشه صفات و اسماء خداوندی را از قرآن و روایات معتبر اخذ می­کنیم. هر صفتی که در قرآن کریم و روایات معتبر به خداوند نسبت داده شده باشد، صفت جمالیه است اما حق نداریم مرادفات و تعبیرات دیگر آن­را از نزد خودمان نسبت دهیم چون ممکن است در معنا تفاوتی وجود داشته باشد. با ذکر این مقدمه برمی­گردیم به حدیث شریف امیرالمومنین (علیه­السلام) که در جواب شخص سوال کننده می­فرماید: معنای سبحان الله تنزیه است. وقتی خداوند را از صفاتی که نشان دهنده نقص است مبرا بدانیم، او را تنزیه کرده­ایم و کلمه جامع این امر سبحان الله است. یعنی پروردگارا! ذات مقدس تو از تمام نقص­ها و عیب­ها، مبرا است و من همه آن­ها را از تو به دور می­دانم. این ذکر یک پایه توحید را می­سازد و ذکر الحمدلله پایه دیگر توحید را درست می­کند.بنابراین کسی که این دو جمله را می­گوید موحد تمام و کامل است زیرا الحمدلله، ثناست و در رابطه با صفات جمالیه خداوند است و سبحان­الله در رابطه با صفات جلالیه خداوند است. به همین دلیل است که قرآن مجید بر این ذکر تاکید دارد و می­فرماید: ﴿فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ[2]﴾و در آیه دیگر می­فرماید:﴿...وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ...[3]﴾؛ من آیه را آزاد و به تعبیر خودم معنی می­کنم، ای افراد بشر! برای شما حالات و حوادث مختلفی وجود دارد، هنگامی که صبح بیدار می­شوید و به این عالم می­نگرید، یک سلسله از پدیده­ها، موجودات، حرکات و سکون­هایی را می­بینید و در هنگام غروب و شامگاه حالات و اوضاع دیگری را مشاهده می­کنید، هم برای اوضاعی که صبح می­بینید سبحان الله بگویید به این معنی که پروردگارا تو از احتیاج به نور مبرایی، به حرارت خورشید احتیاج نداری، بالاتر از حرکت وضعی زمین هستی. هنگام شب هم که می‌خواهید به خانه­های خود بروید باز هم به تسبیح خداوند بپردازید و بگویید: خدایا! من امروز دوندگی، فعالیت، کشمکش­هایی داشتم، حرف­هایی زدم، مطالبی آموختم، مطالبی آموزش دادم، تو بالاتر از همه این­ها هستی.

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم                وز هرچه گفته­اند و شنیدیم و خوانده­ایم

وقتی آن مرد از امام علی (علیه السلام) پرسید: «يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَفْسِيرُ سُبْحَانَ اللَّهِ»حضرت فرمود: «هُوَ تَعْظِيمُ جَلَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَنْزِيهُهُ عَمَّا قَالَ فِيهِ كُلُّ مُشْرِكٍ فَإِذَا قَالَهَا الْعَبْدُ صَلَّى عَلَيْهِ كُلُّ مَلَكٍ»؛برای جلال خداوندی، قائل به عظمت باش، وقتی که بنده سبحان الله گفت، همه ملائکه بر او دورد می­فرستند. ای انسان مرحبا به تو که در میان خاک و محیط عناصر و در عالم ظلمت زندگی می­کنی اما آن‌قدر قلب تو نورانی است که پرده­های طبیعت را پاره می­کنی و خداوند را منزه از عیب و نقص می­دانی.

 

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح توحيد صدوق (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.



[1]- خدايا از تو خواهم به زيباترين مراتب جمالت با اينكه تمام مراتب جمالت زيبا است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جمالت.

[2]- پس خدا را تسبيح گوييدآنگاه كه به عصر درمى‏آييد و آنگاه كه به بامداد درمى‏شويد. (آیه 17 سوره مبارکه روم)

[3]- و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت (او را)تسبيح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز. (آیه 130 سوره مبارکه طه)

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
2636
256
8021
10996
44593
41593
2727178

پیش بینی بازدید امروز
4152


IP شما:3.85.38.100