حافظان انسان تاقيامت

در مبحث قبل به برخي از وظايف ملائكه اشاره شد و حالا مي­خواهيم وظيفه ديگري از وظايف ملائكه را مورد بحث قرار دهيم كه آن ضبط اعمال خير و شر انسان است.

لازمه اينكه ملائكه بتوانند اعمال خير و شر انسان را ضبط كنند اين است كه از نيات آنها مطلع باشند. جامع­ترين آيات در اين مورد، آيات 10، 11 و 12 سوره مبارکه انفطار است كه مي­فرمايد: ﴿وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِين يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ﴾[1]؛ نكته قابل تأمل اين است كه منظور از حافظ بودن ملائكه چيست؛ آيا ملائكه حافظ وجود انسان هستند يا حافظ اعمال او؟ پاسخ اين سؤال در آيه 11 آمده است كه خداوند ملائكه را «كراما كاتبين» معرفي مي­كند، بنابراين ملائكه حافظ اعمال انسان بوده و از طرف خداوند مأموريت دارند که اعمال انسان را ضبط کنند.

استفاده از ضمير «كُم» در آيه 10 خطاب را متوجه جمع مي­كند و مثلاً مي­فرمايد كه نمازي كه مي­خوانيد از بين نمي­رود و حافظان با كرامتي آنرا ضبط مي­كنند، آنها موجودات مکرم و داراي عظمت بوده و کاتب و نويسنده هستند، يعني اعمال شما را ضبط مي­كنند و نمي­گذارند اعمال شما از بين برود. آيه 12 بيانگر اين حقيقت است كه ملائکه حتي از قلوب و نيات انسان باخبر هستند. از اين آيات شريفه مي­توان نتيجه گرفت كه ملَك يك موجود مادي و جسماني نبوده بلكه يك موجود مجرد است.

خداوند در آيه 17 سوره مبارکه ق مي­فرمايد: ﴿إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ﴾[2]؛ در اين آيه شريفه منظور از راست و چپ، راست و چپ انسان نيست بلكه يمين از لغت يمن مشتق شده و به معني ميمنت بوده و شمال به معني وبال و مشئمت است؛ بنابراين يك ملَك مأمور ضبط افعال نيك و ملَك ديگر مأمور ضبط افعال شر انسان است. كلمه «قعيد» در پايان آيه، به معني «نشسته­اند» است و در واقع به اين امر اشاره دارد كه اين دو ملَك لازمه وجود انسان بوده و همواره همراه او هستند؛ البته بايد اين نكته را نيز در نظر داشت كه ملائكه موجودات مجرد هستند و نياز به مكان مادي و جسماني براي قرار گرفتن نداشته و از ظاهر و باطن اعمال با خبر هستند.

آيه کريمه ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا﴾[3] تأكيد دارد كه مؤمنان اول طلوع صبح، قرائت را از ياد نبرند و به قرائت صبح توجه کنند، به قول علماي عرب در اينجا «انَّ» نشانه تعليل بوده و علت را بيان مي­كند و دليل تأكيد آيه اين است كه قرائت صبح، هم در معرض شهود ملائكه مأمور روز و هم در معرض شهود ملائكه مأمور شب است.

طبق اجماع تمام مفسرين قرآن، منظور از قرائت فجر، نماز صبح است. در رابطه با اين آيه شريفه بعضي از مفسرين گفته­اند كه دو سلسله ملائکه مراقب انسان هستند؛ يک سلسله از اول شب تا طلوع صبح و يک سلسله از طلوع صبح تا غروب، مأمور ضبط اعمال انسان هستند و دليل تأكيد قرآن بر اين كه اول طلوع فجر نماز را بخوانيد اين است كه در آن صورت نماز صبح شما، هم مورد مشاهده ملائكه مأمور شب قرار مي­گيرد و هم ملائكه مأمور صبح و به اين ترتيب هم از ياران شب و هم از ذكر گويان روز به حساب مي­آييد و نماز صبح شما در دو پرونده ضبط شده و اجر مضاعف كسب مي­كنيد.                   

در رابطه با موضوع مورد بحث حديثي نقل شده است كه مؤيد اين امر است كه ملائكه ضبط كننده اعمال، دو دسته­اند كه يك گروه اعمال خير و گروه ديگر اعمال شر را ضبط مي­كنند. حديث مي­فرمايد: «انهما يأتيان المؤمن عند حضور صلاه الفجر»: اين دو ملک اول وقت نماز صبح به سراغ مؤمن مي­آيند، «فاذا حبطا صعد الملکان الموکلان في اليل»: ملائكه اي كه مأمور روز هستند مي­آيند و ملائكه مأمور شب صعود مي­کنند و مي­روند، «فاذا غربت الشمس نزل اليه موکلان بکتابه اليل و يصعد الملکان الکاتبان بالنهار»: وقتي خورشيد غروب کرد، ملائكه­اي که کاتب روز بودند صعود مي­کنند و موکلان شب نازل مي­شوند، «بديوان الي الله تعالي فلا يزال ذالک دأبهم الي وقت الظهور اجله»: مادامي كه انسان زنده است اين رويه خدائي جاري است، «فاذا حضر اجله»: وقتي عمر انسان به سر آمد، «قالا لرّجل الصالح جزاک الله من صاحب انّي خيرا»: اگر مرد مؤمن باشد، آن دو ملک مي­گويند خداوند از طرف ما به تو جزاي خير دهد که ما غير از تقوي چيزي از تو نديديم، «کم من حسن اسمعتنا»: چقدر گفتار زيبا به ما شنواندي و از فضاي دهان تو عطر گرفتيم، «کم من مجلس خير احضرتنا»: مرحبا به تو که ما در مجالس خير تو را دنبال کرديم و غير از خير از تو درک نکرديم، «و نحن اليوم  علي ما تحبّه»: ما الان  با تو دوست هستيم، آنگونه که ميل و اراده تو باشد، «و شفعا الي ربک»: ما نزد خدا از تو شفاعت مي­کنيم، «و ان کان عاصيا»: اگر بنده عاصي و شرور باشد اين ملائکه موقع مرگ به او فشار مي­آورند و مي­گويند: تو به ما اذيت رساندي، «قالا له جزاک الله من صاحب انّي شرا»: اين دو ملَک مي­گويند: اي رفيق شر، پروردگار از طرف ما به تو جزاي شر دهد كه ما را اذيت کردي، «فلقد کنت توزينا»: تو به ما ناراحتي مي­رساندي، «و کم من عمل سوء اريتنا»: چقدر اعمال قبيح را به ما نشان دادي كه ما با آنها سازگاري نداشتيم، «و کم من قول سوء اسمعتنا»: چقدر گفتار لغو و بد به ما شنواندي، «و کم من مجلس سوء احضرتنا»: چقدر در مجالس بد ما را زنجير کردي و اذيت دادي، «و نحن اليوم علي ما فتکره»: و رفتار امروز ما با تو به گونه­اي است كه تو را رنج مي­دهيم، «و شهيدان عند ربهم»: و نزد خدا شهادت مي­دهيم كه تو بنده بدي بودي.

آيه 61 سوره مبارکه انعام مي­فرمايد: ﴿وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُم حَفَظَةً حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ﴾[4]؛ اين آيه شريفه به اين موضوع اشاره دارد كه تا زمانيكه انسان زنده است مأموران غيب خداوند او را حفظ و نگهباني مي­كنند و در زمان مرگ، ملائكه مأمور قبض روح به سراغ انسان مي­آيند.

حضرت علي (عليه السلام) در يك شعر انسان را از ترس از مرگ نهي كرده و مي­فرمايد:

از مـرگ حــذر کـردن در دو روز روا نيست

 

روزي که قضـا باشـد روزي که قضـا نيست

روزي کـه قضـا باشـد، کوشش ندهـد سـود

 

روزي که قضا نيست در آن مرگ روا نيست

منظور از قضا در اين شعر، قضا در مقابل قدر نيست، بلكه منظور همان موکلان الهي هستند که محافظ و نگهبان انسان هستند و تا زمانيكه آنها محافظ باشند هيچ چيز باعث مرگ انسان نمي­شود اما اگر محافظت آنها از انسان برداشته شود حتي يك شن كوچك نيز مي­تواند عامل مرگ انسان شود.

گر نگهبان من آنست که من مي­دانم

 

شيشه را در بغـل سنگ نگه مي­دارد

براي روش شدن اين موضوع يك خاطره بيان مي­كنم: من در قم يك دوست معمم داشتم كه مدتي باهم بوديم. وي كه دچار سرطان شده بود، نقل مي­كند كه با شدت بيماري به حضرت زهرا (سلام الله عليها) متوسل شدم و در خواب ديدم که حضرت زهرا (سلام الله عليها) به من فرمودند: پسرم من از خداوند خواستم که تو به اين زودي از دنيا نروي. وي گفت: با اينکه دكترها از من مأيوس شده و ديگر دارو را نيز منع كرده بودند، صبح كه بيدار شدم هيچ احساس ناراحتي نداشتم، مدتي مرفين تزريق مي­كردم تا احساس درد نكنم اما ديگر به آن هم احتياج پيدا نكردم. اين رفيق ما حدود پنچ سال سالم ماند و در او اثري از كسالت ديده نشد و بعد از پنچ سال همان بيماري باعث مرگ او شد. در اين داستان نكته قابل تأمل اين است كه در اين پنچ سال کدام عامل جاي مرفين را گرفت؟ چه چيز عامل سلامتي او شد؟ بنابراين ملائكه حافظان انسان تا آخرت هستند. وقتي اجل فرا رسيد و ملَك مأمور قبض روح آمد، ملائكه محافظ، انسان را رها مي­كنند كه در آن حال حتي يك عامل كوچك نيز باعث مرگ او مي­شود.

 

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب تفسير موضوعي قرآن کريم(مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.

 



[1]- و قطعا بر شما نگهباناني [گماشته شده]اند، [فرشتگان] بزرگواري كه نويسندگان [اعمال شما] هستند، آنچه را مي‏كنيد مي‏دانند.

[2]- آنگاه كه دو [فرشته] دريافت‏كننده از راست و از چپ مراقب نشسته‏اند.

[3]- آيه 78 سوره مبارکه اسراء: نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكي شب برپادار و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.

[4]- و اوست كه بر بندگانش قاهر [و غالب] است و نگهباناني بر شما مي‏فرستد تا هنگامي كه يكي از شما را مرگ فرا رسد فرشتگان ما جانش بستانند در حاليكه كوتاهي نمي‏كنند.

 

 

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
1060
403
6524
13314
27477
46115
2756177

پیش بینی بازدید امروز
2688


IP شما:18.224.149.242