صائنی،صائینی

تأثيراعمال انسان درنظم اين عالم

اگر جامعه‏ى انسانى و افراد مردم داراى فكر صحيح و واقع بين باشند و اهل خرافات نباشند، فكرهايشان روى واقعيّت كار كند و داراى عمل صالح باشند، ما درب بركات آسمان و زمين را به روى آن‏ها مى‏گشاييم. اين خيلى عجيب است كه ايمان و عمل صالح انسان‏ها باعث باز شدن درب‏هاى آسمان و زمين مى‏شود و عالم طبيعت به روى انسان‏ها لبخند مى‏زند! بطوريكه بهار، يك بهار منظّم مى‏شود، زمستان، چهار فصل منظّم و باد و باران و برف، و حرارت و دماى خورشيد، منظّم مى‏شود. پس تفكّر انسان‏ها كه عمل فكرى است و اعمال بدنى انسان‏ها، هر دو اين‏ها در نظم اين جهان مؤثر است، چرا؟ زيرا انسان جزء اين عالم است و قرآن با اين دوآيه اين مطلب را تأييد مى‏كند و علّت عقلى آن را نيز عرض كردم.

 پس انسان در اين عالم سخت مؤثّر است، اگر انسان منظّم و داراى فطرت سالم و انسان متعادل باشد جهان منظّم مى‏شود. يك انسان و دو انسان هم كافى نيست، بلكه بايد جامعه‏ى انسانيّت منظّم باشد، زيرا قرآن مى‏گويد: «وَلَو اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوا...« نمى‏گويد »وَلَوْ اَنَّ بَعْضَ اَهْلِ مِنَ الْقُرى»؛ اگر بعضى از افراد كره‏ى زمين ايمان بياورند، ما درب بركات آسمان و زمين را مى‏گشاييم، بعضى از مردم كافى نيست؛ زيرا عالَم، عالَم تكوين است و عالَم تكوين قانون منظّم دارد. فلذا قرآن همه‏ى اهل زمين را مى‏گويد، اهل زمين بايد منظّم باشند. تا آسمان و قوانين آن منظم باشد. از جمله‏ى قوانين اين عالم اين است كه اجزاى اين عالم منظّم است و يكى از اجزاى اين عالم، جامعه‏ى انسانيّت است و اگر جامعه‏ى انسانيت مؤمن و داراى عمل صالح باشد «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماء». اگر عكس اين باشد «ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِى النَّاسِ» محقق مى‏شود.

 پس زمينه‏ى ديگر تقرّب به خداوند اين است كه انسان از حيث فكر و ايمان و از حيث عمل منظّم باشد. اگر انسانيّت اين گونه باشد، آماده مى‏شود و استعداد و دريافت رحمت در آن جامعه قوى مى‏شود. پس نكته‏ى مهم اين است: هر قدر جامعه‏ى انسانيّت بسيط تر باشد و هر اندازه به فطرت نزديك‏تر باشد، در آن جامعه غِلّ و غِشّ، فساد و معصيت كم باشد، براى درك معرفت آماده‏تر مى‏شود و هر اندازه جوامع از حقايق دور باشند گرفتاريشان بيشتر مى‏شود. فلذا اگر شما به تاريخ گذشته برگرديد ملاحظه مى‏كنيد كه هر اندازه جامعه‏ها بسيط تر بوده‏اند به همان اندازه به عالم طبيعت پاى بند نبوده‏اند و هر اندازه به عالم طبيعت كمتر پاى بند بوده‏اند به فطرت‏شان نزديك‏تر بوده‏اند و درك رحمت براى آن‏ها آسان‏تر بوده است و به عالم ماوراء الطبيعه نزديك‏تر بوده‏اند. به همين علّت است كه صلحا و رسيدگان به معنويت و نايل شوندگان به كرامات، حتى نايل شوندگان به نبوّت در زمان‏هاى گذشته زياد بوده‏اند. ولى در عصر مشعشع و در عصر علم و در عصر بهار طبيعت و در اين عصر پيچ و مهره خبرى از آن‏ها نيست. اگر هم باشد خيلى كم است. چرا خيلى كم است؟ خيلى روشن است، خود انسان‏ها همانند ماشين لباسشويى شده‏اند، شما درب ماشين لباسشويى را برداريد و به داخل آن بنگريد، اگر آن پيچيدگى پيچ و مهره‏ها را مشاهده بكنيد، تعجّب مى‏كنيد؛ زيرا يك مهندس يا يك مكانيك قوى مى‏خواهد كه از آن‏ها سر در بياورد كه هر يك از آن پيچ و مهره‏ها به كجا منتهى مى‏شود و وظيفه‏ى هر كدام چيست. انسان در دوران تمدّن به اين وضع افتاده است، تفكّرش را آن قدر به عالم طبيعت صرف كرده، آن قدر با بيرون از خود وَر رفته و با بيرون معجون و مخلوط شده است كه همه‏اش جهان خارج و جهان طبيعت شده است فلذا به همان اندازه خود و معنويت خودش را فراموش كرده است.

برای مطالعه کامل مطالب به متن کتاب شرح دعاي كميل (مرحوم حضرت آیت الله صائنی ره) مراجعه شود.

جستجوی پیشرفته

اوقات شرعی



آمار بازدید

امروز
دیروز
بازدید این هفته
بازدید آخرین هفته
بازدید این ماه
بازدید ماه گذشته
کل بازدید
866
1737
10409
9838
41200
46115
2769900

پیش بینی بازدید امروز
2616


IP شما:3.143.4.181